جستجو در مقالات منتشر شده


۳۷ نتیجه برای Nutrient

پویان مهربان جوبنی، احمد عبدل زاده، حمید رضا صادقی پور، مهناز اقدسی،
جلد ۳، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

سیلیکون در گیاه برنج بر بسیاری از صفات رشد از جمله عملکرد آن تاثیرگذار است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تیمار سیلیکون بر میزان رشد، تجمع و مسیرهای جذب برخی عناصر ضروری در گیاه برنج رقم فجر انجام گرفت. کشت گیاه برنج در محیط آب‌کشت و با محلول غذایی یوشیدا در اتاقک رشد تحت کنترل انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل دو غلظت صفر و ۵/۱ میلی‌مولار سیلیکات سدیم بود که به محلول غذایی گیاه اضافه شد. بعد از گذشت ۱۲ روز از تیمار سیلیکات سدیم، صفات رشد از جمله وزن تر و خشک بخش هوایی، رشد نسبی، نسبت وزنی بخش هوایی به ریشه و محتوای آب نسبی گیاه در مقایسه با گیاهان بدون تیمار سیلیکات سدیم افزایش یافت، برعکس تیمار سیلیکات سدیم سبب کاهش معنی‌دار تعرق شد. همچنین در گیاهان برنج تیمار شده با سیلیکات سدیم تجمع و جذب سیلیکون، آهن و پتاسیم افزایش و تجمع و جذب عناصر کلسیم و منیزیم کاهش معنی‌داری نشان داد. فنل‌های محلول در گیاهان تیمار شده با سیلیکات سدیم در ریشه و بخش هوایی کاهش معنی‌داری داشت، در حالی که لیگنین در ریشه افزایش و در بخش هوایی کاهش یافت که احتمال دارد با ایجاد سد در جذب عناصر از مسیر خارج سلولی ارتباط داشته باشد. اندازه‌گیری جذب عناصر با کاهش آن در محلول غذایی در تیمارهای مختلف شامل دی نیتروفنل، سیانید سدیم، سرمای محیط ریشه و اشباع فضای اطراف بخش هوایی گیاه با رطوبت نشان داد که سیلیکون احتمالاً از طریق رسوب در دیواره سلولی و فضای آوندی جذب کلسیم از مسیر آپوپلاستی را محدود کرده و از طرف دیگر با بهبود کارکرد غشا جذب آهن را از مسیر سیم‌پلاستی افزایش داده است.
معصومه رفیعی دمنه، لیلا شبانی،
جلد ۳، شماره ۱۰ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده

همزیستی قارچ ـ گیاه یکی از مهمترین روابط متقابل مفید در اکوسیستم است که اثرات مثبت آن بر رشد، فیزیولوژی و اکولوژی گیاهان مختلف در گذشته اثبات شده است. از آن‌جایی که یکی از روش‌های کاهش اثرات نامطلوب آلودگی خاک‌ها به فلزات سنگین استفاده از روش‌های زیستی همچون استفاده از قارچ‌های همزیست با ریشه (قارچ‌های میکوریز آربسکولار) است، بر این اساس در این مطالعه نقش قارچ‌ میکوریز آربسکولار Glomus intraradices به عنوان یکی از میکروارگانیسم‌های همزیست با گیاه بر شاخص‌های رشد شامل وزن خشک ریشه و اندام هوایی و نسبت وزن خشک ریشه به وزن خشک اندام هوایی، میزان کلروفیل و کاروتنوئید اندام هوایی، کربوهیدرات محلول ریشه، میزان عناصر غذایی (مس، روی، آهن، منگنز و فسفر) در ریشه و اندام هوایی و میزان نیکل در ریشه و اندام هوایی گیاه فستوکا تحت تنش فلز سنگین نیکل بررسی شد. در این تحقیق گیاه فستوکا به دو حالت آلوده به قارچ (M+) و عاری از آن (M-) تحت ۴ غلطت نیکل (کنترل، ۳۰، ۹۰ و ۱۸۰ میلی گرم بر کیلوگرم) در خاک استریل به مدت سه ماه کشت داده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که قارچ G. intraradices سبب افزایش میزان کلروفیل و کاروتنوئید اندام هوایی، کربوهیدرات محلول ریشه و میزان عناصر مس، آهن، منگنز و فسفر ریشه و اندام هوایی در گیاهچه های فستوکا M+ نسبت به گیاهچه های فستوکا M- تحت تنش فلز سنگین نیکل شد، اما بر میزان روی ریشه و اندام هوایی اثر مثبت نشان نداد. همچنین حضور قارچ سبب کاهش میزان فلز سنگین نیکل در گیاهچه‌های فستوکا M+ نسبت به گیاهان M- شد و افزایش وزن خشک ریشه و اندام هوایی و نسبت وزن خشک ریشه به وزن خشک اندام هوایی را در گیاهان M+ نسبت به گیاهان M- را به دنبال داشت و باعث افزایش مقاومت گیاه به تنش فلز سنگین نیکل شد.
مهری صادقی، امیرحسین خوشگفتارمنش، بهاره دانش بخش،
جلد ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

سلنیم در گروه عناصر مفید برای گیاه قرار دارد اما غلظت‌های زیاد آن سمی بوده و سبب کاهش رشد گیاه می‌شود. اطلاعات کمی درباره تأثیر سلنیم بر شدت خسارت ناشی از شوری در گندم وجود دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی برهمکنش شوری و سلنیم بر عملکرد وزن خشک ریشه و شاخساره، فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و غلظت و جذب برخی عناصر کم‌مصرف در ریشه و شاخساره گندم انجام گرفت. در این پژوهش، دو رقم گندم با ‌کارایی مختلف از لحاظ عناصر غذایی کم‌مصرف (کویر و بک کراس روشن) با چهار سطح سلنیم (۰، ۲۰، ۴۰ و ۱۵۰ میکرومولار) و دو سطح شوری (۰ و ۱۰۰ میلی‌مولار) تیمار شدند. نتایج نشان داد که اثر کابرد سطوح مختلف سلنیم بر وزن خشک شاخساره گندم به رقم گیاه و سطح شوری بستگی دارد. کاربرد ۲۰ میکرومولار سلنیم سبب افزایش عملکرد وزن خشک شاخساره گندم بک کراس روشن در شرایط شور شد. در رقم گندم کویر سطح ۴۰ میکرومولار سلنیم عملکرد وزن خشک شاخساره را در شرایط غیرشور افزایش داد. اثر سلنیم بر فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز بسته به رقم گندم و غلظت سلنیم مصرفی متفاوت بود. به طور کلی مصرف سطوح ۲۰ و ۴۰ میکرومولار سلنیم در شرایط شور باعث افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز ریشه در هر دو رقم گندم مورد مطالعه شد. همچنین سطح ۲۰ میکرومولار سلنیم فعالیت آنزیمی شاخساره گیاه را در هر دو رقم گندم در شرایط شور افزایش داد. براساس نتایج پژوهش حاضر، تغذیه سلنیم بر عملکرد گندم به ویژه در شرایط شور، تأثیر مثبتی دارد اما این تأثیر به رقم گیاه و غلظت سلنیم مصرفی بستگی دارد.


علی تدین، مریم سلطانیان،
جلد ۵، شماره ۱۵ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

یکی از مهم‌ترین عوامل محدود کننده رشد گیاهان زراعی مناطق خشک و نیمه خشک، کمبود آب است. قارچ‌های میکوریزایی یکی از مهم‌ترین میکروارگانیسم‌های محیط ریشه محسوب می‌شوند. اثرات این قارچ‌ها از طریق ایجاد تغییرات روی برخی از خصوصیات ریشه و جذب عناصر غذایی در گیاهان میزبان در شرایط تنش خشکی اعمال می‌شود. به منظور بررسی تأثیر قارچ میکوریزای آربوسکولار در شرایط تنش خشکی بر روی بزرک آزمایشی روی بزرک در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد به صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال ۱۳۹۲ انجام شد. تنش خشکی در چهار سطح آبیاری: ۱۰۰ (بدون تنش)، ۷۵ (تنش ملایم)، ۵۰ (تنش متوسط) و ۲۵ (تنش شدید) درصد نیاز آبی گیاه، به عنوان فاکتور اصلی و تلقیح بذر گیاه بزرک با دو گونه میکوریزا شامل Glomus intraradices و Glomus mosseae و یک تیمار بدون تلقیح میکوریزا به عنوان فاکتور فرعی، منظور گردید. نتایج آزمایش نشان داد که اثر تلقیح میکوریزا و تنش خشکی بر تمام صفات اندازه‌گیری شده معنی‌دار بود.اثر متقابل میکوریزا و تنش خشکی، به غیر از وزن تر اندام هوایی و ریشه، طول ریشه، نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی و جذب فسفر، بر سایر صفات مورد بررسی معنی‌دار بود. تنش خشکی باعث کاهش صفات مورد بررسی شد، ولی نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی را افزایش داد. میکوریزا باعث افزایش صفات مورد بررسی گردید.نتایج نشان داد که بیشترین درصد کلونیزاسیون ریشه گیاه بزرک (۸۲/۳۲ درصد) در تیمار بدون تنش خشکی و تلقیح با گونه G. intraradices و کم‌ترین میزان (۶۸/۸ درصد) در تیمار تنش شدید و شاهد بدون تلقیح مشاهده گردید.بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش هم‌زیستی بزرک با قارچ‌های میکوریزا آربوسکولار توانست موجب افزایش صفات مورد بررسی در شرایط تنش خشکی گردد.


سید فاضل فاضلی کاخکی، جعفر نباتی، مرتضی امامی، علی علوی کیا،
جلد ۵، شماره ۱۷ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

عملکرد واقعی برداشت شده از زیره سبز توسط کشاورزان بسیار کمتر از عملکرد بالقوه آن می‌باشد. در میان عوامل متعدد رشد، روی و آهن به عنوان مهمترین عوامل محدود کننده رشد و عملکرد شناسایی شده‌اند. در همین راستا، به منظور بررسی تاثیر سولفات آهن و روی بر اجزای عملکرد و عملکرد زیره سبز، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۹۳-۹۲ درگلخانه تحقیقاتی دانشکده علمی کاربردی جهاد کشاورزی شهید هاشمی نژاد مشهد به اجرا در آمد. تیمار‌های آزمایش شامل چهار غلظت صفر، ۷۰، ۱۴۰ و ۲۰۰ میلی‌گرم در لیتر ترکیبات سولفات آهن و سولفات روی مورد ارزیابی قرار گرفت. اعمال تیمار‌های آزمایش به تفکیک در سه مرحله رشدی در ۵۰ درصد رشد رویشی، ۵۰ درصد گلدهی و ۵۰ درصد پر شدن دانه انجام شد. نتایج نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته و تعداد شاخه جانبی از تیمار بدون کاربرد سولفات آهن و ۷۰ میلی‌گرم در لیتر سولفات روی حاصل شد. با کاربرد ۷۰ میلی‌گرم در لیتر سولفات روی و سولفات آهن بیشترین مقدار وزن خشک ریشه و وزن دانه در بوته حاصل شد. همبستگی مثبت و معنی‌دار بین وزن دانه در بوته با وزن تر (**۷۲/۰=r) و خشک اندام هوایی (**۷۰/۰=r) و سپس با تعداد دانه در بوته (**۹۰/۰=r) مشاهده شد. به طور کلی نتایج نشان داد که پاسخ گیاه زیره سبز به اعمال کود ریز مغذی سولفات روی بارز تر از سولفات آهن بود.


Mehrab Yadegari،
جلد ۶، شماره ۲۰ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

      بادرنجبویه به عنوان یکی از گیاهان تیره نعناعیان، گیاه دارویی مهم بوده و دارای مصارف عدیده ای است. عناصر ریزمغذی در مقادیر اندک جهت رشد و نمو گیاهان، ضروری می باشند. در این تحقیق تأثیر دو ریزمغذی مس و منگنز بر صفات مورفوفیزیولوژیکی گیاه و اسانس در اندام‌های هوایی بادرنجبویه (Melissa officinalis L.) مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در سال زراعی ۱۳۹۵ در شهرکرد با مختصات جغرافیایی ۵۰ درجه و ۵۶ دقیقه شرقی و ۳۲ درجه و ۱۸ دقیقه شمالی در جنوب غرب ایران انجام شد. این طرح به صورت فاکتوریل دو عامله و در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با ۳ تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش (مس و منگنز) هر کدام در سه سطح صفر، ۱۵۰ و ۳۰۰ میلی گرم در لیتر از زمان کاشت تا گلدهی، مورد اعمال واقع شدند. از بین دو ریزمغذی، مس مؤثرتر از منگنز در تجمع کاریوفیلن بی، سیترونلال، ژرانیال، ژرانیول، ژرانیل استات، لینالول و استات بود. در غلظت ۱۵۰ میلی گرم در لیتر از ریزمغذی ها، تولید سیترونلال و کاویکول افزایش یافت. هر چند ترکیب مس و منگنز در غلظت ۳۰۰ میلی گرم در لیتر، تعدادی از مواد مؤثره اسانس از جمله نرال، ای کاریوفیلن، کاریوفیلن اکساید و ۱۲-هیدروکسی-زد کاریوفیلن را بیشتر از غلظت ۱۵۰ میلی گرم در لیتر، افزایش داد، اما بیشترین مقادیر تولید مواد مؤثره اسانس در غلظت ۱۵۰ میلی گرم در لیتر از ترکیب هر دو ریزمغذی بوجود آمد. ترانس پیپریتون اکساید، در غلظت ۳۰۰ میلی گرم در لیتراز منگنز بدست آمد ولی در بسیاری از تیمارهای اعمال شده، این ترکیب بدست نیامد. ژرانیال، ژرانیول، ای کاریوفیلن، کاریوفیلن اکساید و نرال به عنوان عمده ترکیبات موجود در تمام نمونه ها، مشاهده شدند.


حسین کمائی، حمید رضا عیسوند، ماشاالله دانشور، فرهاد نظریان،
جلد ۸، شماره ۲۹ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

به‏منظور بررسی اثرات تاریخ کاشت، کود زیستی فسفاته و محلول‏پاشی روی و بور بر شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ، محتوای نسبی آب برگ پرچم، پایداری غشای سلول، عملکرد کوانتومی فتوسیتم II، میزان پرولین برگ و عملکرد دانه گندم نان (رقم افلاک)، آزمایشی به‏صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک‏های کامل تصادفی با ۱۶ تیمار و سه تکرار در طی سال زراعی ۹۵-۱۳۹۴ در شهرستان رامهرمز اجرا گردید. عامل‏های آزمایشی شامل تاریخ کاشت (۳۰ آبان و ۱۵ دی) به‏عنوان عامل اصلی، کود زیستی فسفاته (بارور ۲) در دو سطح (عدم مصرف و مصرف به‏صورت بذر مال) به‏عنوان عامل فرعی و محلول‏پاشی در چهار سطح (آب به‏عنوان شاهد، روی، بور و ترکیب روی +  بور (هر کدام سه لیتر در هکتار)) به‏عنوان عامل فرعی فرعی بودند. محلول‏ها برای محلول‏پاشی از طریق کلات- روی هفت و نیم درصد و بور پنج درصد آماده گردید. با تأخیر در کاشت به‏دلیل تنش گرمای انتهایی غیر از میزان پرولین برگ کلیه صفات شاخص سطح برگ (LAI)، دوام سطح برگ (LAD)، محتوای نسبی آب برگ پرچم (FLRWC)، پایداری غشای سلول، عملکرد کوانتومی فتوسیتم II (ΦPSII) و عملکرد دانه به‏طور معنی‏داری کاهش یافت. تلقیح بذر با کود زیستی فسفاته اثرات زیانبار ناشی از تأخیر در کاشت را بر صفات فوق کاهش داد. در بین سطوح مختلف محلول‏پاشی عناصر غذایی، کاربرد تلفیقی روی + بور در مقایسه با کاربرد مجزای هر یک از آنها در کاهش اثرات زیانبار ناشی از تأخیر در کاشت مؤثرتر بود. اما زمانی‏که بذرها قبل از کاشت با کود زیستی فسفاته آغشته شدند، محلول‏پاشی مجزای عنصر روی تأثیر بیشتری در بهبود صفات LAI، LAD، FLRWC، پایداری غشای سلول، ΦPSII، میزان پرولین برگ و افزایش عملکرد گندم نان در هر دو تاریخ کاشت مناسب و تأخیری داشت.


زهرا دیانت مهارلویی، مژگان سپهری، جعفر یثربی، رضا قاسمی،
جلد ۸، شماره ۳۲ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

آلودگی خاک به فلزات سنگین یکی از مسایل مهم زیست محیطی می­باشد که همگام با پیشرفت­های سریع صورت گرفته در صنعت و کشاورزی رو به افزایش است. از اینرو، مطالعات زیادی در جهت کنترل و پاکسازی فلزات سنگین موجود در خاک­ها صورت گرفته است. افزودن بیوچار به خاک­های آلوده یک روش مؤثر جهت غیر متحرک سازی و کاهش فراهمی زیستی فلزات سنگین است. هدف این پژوهش ارزیابی اثر بیوچار و قارچ P. indica بر غلظت برخی عناصر در اندام هوایی و ریشه ذرت رشد یافته در خاک آلوده به غلظت­های مختلف روی بود. بنابراین، آزمایشی گلخانه­ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با سه تکرار و شامل تیمارهای روی (۰، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ میلی­گرم بر کیلوگرم)، بیوچار پوست برنج (۰، ۲ و ۴ درصد وزنی) و قارچ (تلقیح و عدم تلقیح) انجام شد. نتایج نشان داد بیوچار و نیز تلقیح قارچ منجر به افزایش غلظت آهن، مس، منگنز و فسفر در اندام هوایی و ریشه در گیاه ذرت شد. غلظت آهن اندام هوایی در گیاهان تلقیح نشده، در سطوح ۲ و ۴ درصد وزنی بیوچار نسبت به عدم کاربرد بیوچار، به ترتیب ۰۹/۱ و ۶۶/۲ برابر افزایش یافت. اما در چنین شرایطی، افزایش غلظت آهن در ریشه به ترتیب ۶۱/۴۴ و ۱۷/۷۰ درصد گزارش شد. تلقیح قارچ موجب شد که در سطوح ۲ و ۴ درصد وزنی بیوچار، غلظت آهن در اندام هوایی به میزان ۰۷/۱ و ۷۴/۲ درصد و در ریشه به میزان ۲۲/۴۴ و ۰۱/۷۰ درصد نسبت به عدم کاربرد بیوچار افزایش یابد.
 
روح الله کریمی، بهروز محمدپرست، راضیه مینازاده،
جلد ۸، شماره ۳۲ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

تغذیه تکمیلی با تاثیر بر سامانه­های محافظت­کننده آنزیمی و غیرآنزیمی قادر به تعدیل تنش اکسایشی القاءشده توسط شوری می­باشد. در این پژوهش برهمکنش شوری (۰، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ میلی­مولار کلرید­سدیم) و کاربرد برگی پتاسیم (۰ و ۵/۱ درصد سولفات­پتاسیم) بر شاخص­های تخریب غشاء، پاسخ­های فیتوشیمیایی، فعالیت آنزیم­های آنتی­اکسیدان و همچنین عناصر غذایی برگ بوته ­های یکساله انگور بیدانه­سفید، به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. با افزایش شوری محتوای مالون­دی­آلدهید و پراکسیدهیدروژن در برگ تاک­های تحت تنش افزایش یافت. درحالی ­که، کاربرد سولفات­پتاسیم ۵/۱ درصد، محتوای این شاخص­ها را به ترتیب ۲۰ و ۲۷ درصد کاهش داد. با افزایش شوری محتوای فنول ­کل و فلاونوئید ­کل برگ در تاک­ها افزایش یافت، با این حال این افزایش در تاک­های تیمار شده با سولفات­ پتاسیم ۵/۱ درصد بیشتر بود. در تاک­های تیمار شده با سولفات­پتاسیم ۵/۱ درصد محتوای پروتئین­محلول حتی در غلظت­های بالای کلریدسدیم روند افزایشی نشان داد. فعالیت آنزیم­های کاتالاز و آسکوربات­پراکسیداز برگ تا شوری ۵۰ میلی­مولار کلریدسدیم افزایش یافت، با این حال تیمار پتاسیم ۵/۱ درصد تا شوری ۱۰۰ میلی­ مولار توانست فعالیت این آنزیم­ها را افزایش داد. کاربرد پتاسیم هم موجب افزایش فعالیت این آنزیم­ها در همه سطوح شوری شد. همچنین، برهمکنش شوری و پتاسیم منجر به افزایش فعالیت آنزیم گایاکول­پراکسیداز شد. غلظت آهن، روی و منگنز برگ در اثر برهمکنش شوری و پتاسیم افزایش یافت. در کل ­پتاسیم با تجمع پروتئین‌های­محلول، فلاونوئید و فنول­کل و همچنین افزایش فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اُکسیدان در نهایت منجر به کاهش تنش اکسایشی القاء شده توسط شوری در برگ تاک­ها شده است.

اعظم محمدی لیمایی، مجید مجیدیان، غلامرضا محسن آبادی،
جلد ۸، شماره ۳۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

به­منظور بررسی اثر محلول­پاشی عناصر ریز­مغذی روی، بُر و مس به­صورت انفرادی و ترکیبی بر شاخص­های رشد و عملکرد ذرت شیرین (Zea mays L. var. Samyra) آزمایشی به­صورت طرح بلوک­های کاملاً تصادفی با سه تکرار در بهار سال ۱۳۹۴ در مزرعه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان اجرا شد. تیمارهای محلول­پاشی شامل: شاهد، روی (غلظت دو در هزار سولفات روی)، بُر (غلظت دو در هزار بوریک اسید)، مس (غلظت یک در هزار سولفات مس)، روی (غلظت دو در هزار سولفات روی) + بُر (غلظت دو در هزار بوریک اسید)، روی (غلظت دو در هزار سولفات روی) + مس (غلظت یک در هزار سولفات مس)، بُر (غلظت دو در هزار بوریک اسید) + مس (غلظت یک در هزار سولفات مس) و روی (غلظت دو در هزار سولفات روی) + بُر (غلظت دو در هزار بوریک اسید) + مس (غلظت یک در هزار سولفات مس) بود. نتایج نشان داد که محلول­‌پاشی ریز­مغذی‌ها در افزایش سرعت رشد گیاه، شاخص سطح برگ و وزن خشک کل مؤثر بود و در کلیه این صفات تیمار محلول‌­پاشی توأم سه عنصر ریز­مغذی نسبت به سایر تیمارها برتری داشت، به طوریکه حداکثر سرعت رشد محصول، شاخص سطح برگ و وزن خشک کل در این تیمار به­ترتیب با میزان ۲/۴۹، ۵/۴۸ و ۷/۴۳ درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت.در این تحقیق بیشترین عملکرد علوفه خشک و عملکرد دانه در تیمار کاربرد همزمان روی + بُر + مس به­ترتیب با ۲۲۸۶ و ۲۱۹۴ کیلوگرم در هکتار به‌­دست آمد. همچنین بیشترین عملکرد دانه کنسروی با مقدار ۶۴۵۴ کیلوگرم در هکتار از این تیمار به­دست آمد. با توجه به نتایج به دست­آمده از این آزمایش به­نظر می‌رسد که محلول­‌پاشی عناصر ریز­مغذی روی، بُر و مس روش مفیدی جهت افزایش عملکرد دانه ذرت شیرین در شرایط مشابه این آزمایش باشد.
رضا فرجامی نژاد، قاسمعلی گروسی،
جلد ۸، شماره ۳۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

آزادیراختین یکی از مهم­ترین متابولیت ثانویه چریش است که به­عنوان آفت­کش طبیعی استفاده می­شود. در این مطالعه تأثیر غلظت­های مختلف ساکارز (۱، ۲، ۳، ۴ و ۵ درصد)، کلسیم کلرید، مونو­پتاسیم فسفات، پتاسیم نیترات، منیزیم سولفات ونیترات آمونیوم  (غلظت­های x۵/۰، x۱، x۵/۱، x۲ و x۵/۲ محیط­کشت MS پایه) روی رشد سوسپانسیون سلولی چریش و تولید آزادیراختین مورد بررسی قرار گرفت. اگر چه بین تعدادی از غلظت­های تیمارهای اعمال­شده اختلاف آماری معنی­داری از نظر شاخص­های مورد مطالعه وجود نداشت اما بیشترین مقدار وزن تر و خشک با کاربرد ۳ درصد ساکارز، x۱ کلسیم کلرید، x۱ منیزیم سولفات و x۱نیترات آمونیوم  (۰۲/۴۹۳ و ۲۷/۷۷ گرم در لیتر)، x۵/۲ مونو­پتاسیم فسفات (۹۷/۵۰۰ و ۷۷/۸۰ گرم در لیتر) و x۵/۰ پتاسیم نیترات (۰۱/۴۹۵ و ۴۱/۷۸ گرم در لیتر) حاصل شد. بالاترین حجم سلول­های ساکن با کاربرد ۴ درصد ساکارز (۶۹/۹۵ درصد)، x۱ کلسیم کلرید و x۱نیترات آمونیوم  (۹۳/۹۴ درصد)، x۵/۲ مونو­پتاسیم فسفات (۲۲/۹۷ درصد)، x۵/۰ پتاسیم نیترات (۹۶/۹۴ درصد) و x۲ منیزیم سولفات (۹۶/۹۴ درصد) به­دست آمد. حداکثر مقدار تجمع آزادیراختین با کاربرد ۴ درصد ساکارز (۷۲/۳ میلی­گرم در گرم وزن خشک)، x۵/۰ کلسیم کلرید (۸۰/۳ میلی­گرم در گرم وزن خشک)، x۵/۰ مونو­پتاسیم فسفات (۷۳/۳ میلی­گرم در گرم وزن خشک)، x۱ و x۵/۱ پتاسیم نیترات (۶۹/۳ میلی­گرم در گرم وزن خشک)، x۱ منیزیم سولفات (۶۹/۳ میلی­گرم در گرم وزن خشک) و x۵/۱نیترات آمونیوم  (۷۱/۳ میلی­گرم در گرم وزن خشک) مشاهده گردید. بیشترین مقدار تولید آزادیراختین نیز با مقدار ۶۵/۲۸۶ میلی­گرم در لیتر در محیط­کشت MS پایه حاوی ۳ درصد ساکارز حاصل شد.
، ،
جلد ۸، شماره ۳۴ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده


سیدعبدالله افتخاری، نسیم طهماسبی، مختار حیدری،
جلد ۹، شماره ۳۶ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر مولیبدات آمونیوم بر برخی شاخص‌های بیوشیمیایی گیاه باقلا در شرایط آب و هوایی اهواز (خوزستان، جنوب غربی ایران) انجام شد. آزمایش در شرایط مزرعه و با اعمال تیمارهای زیر انجام شد: شاهد(بدون کاربرد مولیبدن)، کاربرد خاکی ۵/۱ و ۳ کیلوگرم مولیبدات آمونیوم در هکتار،  محلول پاشی ۱۰ و ۲۰ میلی گرم در لیتر مولیبدات آمونیوم، ترکیب کاربرد خاکی ۵/۱ کیلوگرم مولیبدات آمونیوم در هکتار +محلول‌پاشی برگی ۲۰ میلی‌گرم در لیتر مولیبدات آمونیوم و ترکیب کاربرد خاکی ۳ کیلوگرم مولیبدات آمونیوم در هکتار+محلول‌پاشی برگی۱۰ میلی‌گرم در لیتر مولیبدات آمونیوم.  نتایج نشان دادند غلظت مولیبدن بذر در تمام تیمارهای مولیبدن افزایش معنی داری نسبت به تیمار شاهد داشت و بیشترین مولیبدن بذر در تیمار کاربرد خاکی ۳ کیلوگرم مولیبدات آمونیوم در هکتار+محلول‌پاشی برگی۱۰ میلی‌گرم در لیتر مولیبدات آمونیوم بود.کاربرد مولیبدن به طور معنی داری میزان نیترات بذر و پوسته غلاف باقلا را کاهش داد. کمترین مقدار نیتریت بذر در تیمار محلول پاشی برگی ۲۰ میلی‌گرم در لیتر مولیبدات آمونیوم بود. کمترین نیتریت بذر در تیمار محلول پاشی برگی ۲۰ میلی گرم در لیتر مولیبدات آمونیم بود.کاربرد ۳ کیلوگرم در هکتار مولیبدات آمونیمبه طور معنی داری کربوهیدرات های محلول برگ (پنتوزها، هگزوزها و گلوکز)و پروتئین بذر را افزایش داد. هم چنین بیشترین میزان فنل کل بذر در گیاهان تیمارشده با مقادیر ۵/۱ و ۳ کیلوگرم در هکتار مولیبدات آمونیم بود. نتایج نشان داد هر دو روش کاربرد خاکی و محلول پاشی برگی مولیبدن موجب تغییر ترکیبات بیوشیمیایی بذر و غلاف باقلا شد.
اسماء رئیسی منفرد، علیرضا یاوری،
جلد ۹، شماره ۳۹ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

مریم­گلی خلیجی (Salvia santolinifolia Boiss.) گیاهی چندساله و معطر از خانواده نعناع می­باشد که به­صورت خودرو در ایران می­روید. در این پژوهش، به­منظور بررسی وضعیت عناصر غذایی پرمصرف (کلسیم، منیزیم، پتاسیم و فسفر) و کم­مصرف (مس، آهن، منگنز، روی، مولیبدن، کبالت، نیکل و کروم) خاک و برگ مریم­گلی خلیجی در چهار رویشگاه در استان هرمزگان شامل آبماه، قطب­آباد، دو راهی میمند و سیرمند در سال­های ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۷، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار صورت گرفت. تعداد ۳۰ گیاه به­صورت تصادفی از هر رویشگاه تهیه و پس از جداسازی برگ از سایر قسمت­ها، به سه گروه ۱۰تایی جهت آزمایش تقسیم شدند. همراه با نمونه­برداری از گیاهان، نمونه­های خاک از محدوده اطراف ریشه جمع­آوری و پارامترهای فیزیکی و شیمیایی و عناصر غذایی هر نمونه با استفاده از دستگاه پلاسمای جفت شده القایی (ICP-OES) در آزمایشگاه تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آنالیز واریانس و مقایسه میانگین­ها با استفاده از نرم­افزار آماری SAS ver. ۹,۴ انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس عناصر پرمصرف و کم­مصرف غذایی در خاک و برگ رویشگاه­های مورد مطالعه نشان داد که از نظر چهار عنصر پرمصرف و هشت عنصر کم­مصرف، در سطح یک درصد اختلاف معنی­داری بین رویشگاه­های مختلف وجود دارد. در پژوهش حاضر، با تغییر بافت خاک رویشگاه­های مورد مطالعه از لومی شنی به لومی سیلتی تجمع عناصر پرمصرف و کم­مصرف در خاک و برگ افزایش نشان داده است؛ به­طوری که رویشگاه­های قطب آباد و سیرمند بیشترین انباشت عناصر را داشتند. تجمع عناصر پرمصرف در هر چهار رویشگاه در برگ بیشتر از خاک بوده و از نظر عناصر کم مصرف، عکس این وضعیت مشاهده گردید. ارزیابی عناصر غذایی پرمصرف و کم­مصرف در خاک و برگ رویشگاه­های طبیعی گونه S. santolinifolia در استان هرمزگان نشان داد تغییر غلظت عناصر غذایی در رویشگاه­های مختلف به شرایط محیطی منطقه از جمله نوع سنگ مادری، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، وضعیت و شکل پستی بلندی، ارتفاع از سطح دریا، شرایط اقلیمی و سایر عوامل بستگی دارد که اطلاع یافتن نسبت به این عوامل، می­تواند در انتخاب رویشگاه ثانویه جهت تسریع فرآیند اهلی­سازی این گونه کمک کند.
حسین محمدی، علی ایمانی، محمدرضا اصغری، علیرضا طلایی، وحید عبدوسی،
جلد ۱۰، شماره ۴۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

در بین تنش­های غیرزیستی، شوری خاک و آب از مهم­ترین عوامل تأثیرگذار بر رشد و تولید محصولات کشاورزی در سراسر جهان است. از طرف دیگر، ترکیب پایه و پیوندک و همچنین محلول‌پاشی با مواد شیمیایی مثل اسید سالیسیلیک می­تواند غلظت عناصر غذایی برگ بادام را در شرایط تنش شوری تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین در پژوهش حاضر، اثرات محلول‌پاشی برگی اسید سالیسیلیک در غلظت‌های ۰، ۱ و ۲ میلی­مولار بر تغییرات میزان عناصر غذایی برگ (نیتروژن، فسفر، پتاسیم، سدیم، کلر، کلسیم، منیزیم، منگنز، مس، روی و آهن) سه رقم بادام (شکوفه، سهند و تونو) پیوند شده روی پایه­های GF۶۷۷ و GN تحت تنش شوری آب آبیاری (۰، ۲، ۶ و ۸ دسی‌زیمنس بر متر) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنش شوری به‌ویژه در بالاترین غلظت (۸ دسی‌زیمنس بر متر) به‌طور معنی­داری باعث افزایش میزان عناصر سدیم، کلر، پتاسیم و کلسیم و نیز کاهش میزان نیتروژن، فسفر، منیزیم، منگنز، روی و آهن در برگ گیاه گردید. ارقام پیوند شده روی پایه­های مختلف پاسخ­های متفاوتی را به تنش شوری و محلول‌پاشی برگی اسید سالیسیلیک نشان دادند. به‌طور کلی، پایه GF۶۷۷ باعث کاهش میزان سدیم و افزایش میزان نیتروژن، فسفر، کلسیم، منیزیم، مس، روی و آهن برگ ارقام پیوند شده گردید. همچنین محلول‌پاشی برگی اسید سالیسیلیک به‌طور معنی‌داری میزان سدیم برگ ارقام مختلف بادام را کاهش داد. در مجموع، در این آزمایش که در شرایط کنترل شده انجام شده، پایه GF۶۷۷ و همچنین محلول‌پاشی برگی اسید سالیسیلیک در تعدیل اثرات سوء شوری نسبت به سایر تیمار ها کارآمد تر بوده است. البته لازم است این تیمار ها در شرایط باغ نیز مورد بررسی قرار گیرد.
حدیث زارع منش، حمیدرضا عیسوند، ناصر اکبری، احمد اسماعیلی، محمد فیضیان،
جلد ۱۰، شماره ۴۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

به­منظور بررسی اثر اسید هیومیک بر میزان جذب و تخصیص عناصر به بخش­های مختلف گیاه مرزه خوزستانی در شرایط تنش شوری، آزمایشی گلخانه‌ای به‌صورت فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوک‌های کاملاً تصادفی در چهار تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل پنج سطح خاک کاربرد اسید هیومیک (صفر، ۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۴۰ میلی‌گرم در کیلوگرم خاک) و پنج سطح تنش شوری (صفر، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ میلی مولار کلرید سدیم) بود. با افزایش شدت تنش شوری از میزان وزن خشک اندام هوایی کاسته شد به گونه‌ای که سطح ۱۰۰ میلی‌مولار کلرید سدیم، میانگین وزنی این صفت را به میزان ۱۶ درصد کاهش داد. در مقابل کاربرد اسید هیومیک به­ویژه سطح ۶۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم، میانگین وزنی اندام هوایی را نسبت به شاهد ۲۵ درصد افزایش داد. اثرات اصلی شوری و هیومیک اسید و همچنین اثر متقابل آنها بر غلظت عناصر اندازه‌گیری شده بجز نیتروژن ساقه و برگ، در سطح یک درصد معنی‌دار بود. نتایج نشان داد که در بین اندام‌های مختلف گیاه (ریشه، ساقه و برگ) بیشترین میزان سدیم، پتاسیم، فسفر، روی و نیتروژن در برگ و به ترتیب در سطوح تیماری S۴H۵، S۱H۵، S۱H۴، S۲H۲، S۱H۵ و با مقادیر ۵۰۶۴، ۹۰۰۰، ۱۳، ۹/۱۹ و ۹۱/۳ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن خشک مشاهده شد. بیشترین غلظت آهن در بین اندام‌های مختلف متعلق به ریشه و در تیمار S۲H۱ با مقدار ۹/۷۵۹ میلی­گرم بر کیلوگرم وزن خشک بود. به­طور­کلی با افزایش میزان شوری و کاهش میزان هیومیک اسید غلظت املاح نظیر سدیم افزایش و از غلظت عناصر مفید و ضروری برای گیاه کاسته شد. با توجه به نتایج می­توان بیان داشت که احتمالاً استفاده خاک کاربرد اسید هیومیک در مقادیر بالا (۴۰ و ۶۰ میلی­گرم در کیلوگرم خاک) بتواند به­واسطه تأثیر بر تغییرات عناصر غذایی اندام‌های گیاهی باعث تعدیل اثرات تنش شوری شود.
سعید حضرتی، بهمن تیمورلویی، امیر رضا صادقی بختوری، فرهاد حبیب زاد،
جلد ۱۰، شماره ۴۴ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

کم ­آبی یکی مهمترین تنش­های محیطی است که رشد و عملکرد گیاهان زراعی را کاهش می‌دهد. کودهای آلی مانند کمپوست و ترکیبات معدنی مانند زئولیت می‌توانند از اثر منفی کم‌آبی بر گیاهان بکاهند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر سطوح آبیاری (۲۵، ۵۰ و ۷۵ درصد تخلیه رطوبت ظرفیت زراعی) و تیمارهای کمپوست غنی‌شده با زئولیت (عدم کاربرد کود، کاربرد ۴ تن کمپوست، کاربرد ۸ تن کمپوست، کاربرد ۴ تن کمپوست+۱۰ تن زئولیت و کاربرد ۸ تن کمپوست+۱۰ تن زئولیت) بر عملکرد و برخی ویژگی‌های فیزیولوژیک کینوا بود. این مطالعه در سه تکرار و به صورت اسپلیت پلات در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال ۱۳۹۸ انجام شد. در این پژوهش، کم‌آبی از عملکرد دانه کاست و کمترین عملکرد دانه در تیمار آبیاری پس از تخلیه ۷۵ درصد رطوبت ظرفیت زراعی، ۲۰۲۴ کیلوگرم در هکتار به دست آمد که در مقایسه با شاهد ۸/۲۹ درصد کمتر بود. این کاهش تا حدی ناشی از کاهش وزن هزار دانه بود. تیمارهای کاربرد ۸ تن کمپوست، ۴ تن کمپوست+۱۰ تن زئولیت و کاربرد ۸ تن کمپوست+۱۰ تن زئولیت این صفت را به ترتیب به میزان ۹/۲۸، ۲/۳۶ و ۹/۳۲ درصد افزایش دادند. تیمارهای کمپوست غنی‌شده با زئولیت، با افزایش تعداد دانه و وزن دانه بر عملکرد دانه افزودند. با توجه به اهمیت اقتصادی عملکرد و ویژگی‌های کیفی دانه و رشد کلی بوته، تیمار کاربرد ۴ تن کمپوست+۱۰ تن زئولیت می‌تواند به طور مطلوبی عملکرد دانه را هم در شرایط کم‌آبی و هم در شرایط آبیاری کامل افزایش دهد.
معصومه قاسمی، مرتضی زاهدی،
جلد ۱۰، شماره ۴۴ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

یک آزمایش گلدانی به منظور ارزیابی تأثیر تلقیح گیاهان با گونه‌های مختلف قارچ میکوریزا (Funneliformis mosseae,
Rhizophagus irregularis, Claroideoglomus. claroideum, Cl. etanicatum, Glomus versiform, G. fasciculatum, G. caledonium  وG. geosporum ) بر صفات مرتبط با رشد دو رقم کنجد (یکتا و ناز تک شاخه) در فضای باز مجاور گلخانه‌های علمی-پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. در این آزمایش برهمکنش میکوریزا و رقم بر میزان آغشتگی میکوریزایی، غلظت فسفر، پتاسیم، آهن، روی، کلروفیل، کارتنوئید، کربوهیدرات‌های محلول و وزن خشک اندام هوایی معنی‌دار بود. بیشترین میزان آغشتگی میکوریزایی برای هر دو رقم در تلقیح با گونه قارچ Cl. claroideum بدست آمد. در اثر تلقیح گیاهان غلظت فسفر، پتاسیم، آهن و روی در غالب موارد افزایش یافت. بیشترین میزان افزایش غلظت فسفر (۷۲%)، آهن (۱۲۶%) و روی (%۵۴) به ترتیب به گیاهان تلقیح شده رقم یکتا با گونه‌های قارچG.fasciculatum ، Cl.claroideum و G.geosporum ولی بیشترین میزان افزایش غلظت پتاسیم (۳۸%) به گیاهان تلقیح شده رقم ناز تک شاخه با گونه‌های قارچG.fasciculatum ، Cl.etanicatum و F. mosseaeبدون تفاوت معنی‌دار با یکدیگر تعلق داشت. تلقیح گیاهان با میکوریزا بسته به نوع رقم و گونه قارچ موجب افزایش و یا کاهش محتوای کلروفیل، کارتنوئید، قندهای محلول و وزن خشک اندام هوایی گردید. وزن خشک اندام هوایی در رقم یکتا تلقیح شده با گونه هایR. irregularis وF. mosseae  به ترتیب ۲۰ و ۲۳ درصد و در رقم ناز تک شاخه تلقیح شده با گونه‌هایG. fasciculatum  و Cl. clarodium به ترتیب ۱۷ و ۴۱ درصد افزایش نشان داد و بر این اساس، این چهار گونه مؤثرترین گونه‌های قارچ میکوریزا در همزیستی با ارقام کنجد شناخته شدند.

 
فاطمه شجاعیان کیش، علیرضا یدوی، محسن موحدی دهنوی، امین صالحی، محمد حمیدیان،
جلد ۱۰، شماره ۴۴ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر کودهای زیستی بر خصوصیات فیزیولوژیک و غلظت عناصر در کتان تحت شرایط قطع آبیاری در مراحل مختلف رشد، آزمایشی به صورت کرت­های خرد شده در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه یاسوج در سال ۱۳۹۶ انجام شد. رژیم آبیاری در سه سطح (آبیاری کامل، قطع آبیاری در شروع گلدهی تا شروع کپسول­دهی و قطع آبیاری در شروع کپسول‌دهی تا پایان رسیدگی) و کاربرد کود زیستی در چهار سطح (قارچ مایکوریزا، فسفات بارور­۲، قارچ مایکوریزا + فسفات بارور ۲ و عدم کاربرد کود زیستی) به‌ترتیب به عنوان عامل اصلی و فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد بیشترین غلظت فسفر (۲۷/۸ گرم بر کیلوگرم) و پتاسیم (۲۰/۴ گرم بر کیلوگرم) برگ در تیمار کود زیستی مایکوریزا مشاهده ‌شد. در هر دو مرحله نمونه‌گیری، قطع آبیاری نسبت به آبیاری کامل باعث افزایش قندهای محلول، مالون­دی­آلدهید و کاهش محتوای‌آب‌نسبی برگ و پروتئین محلول برگ گردید. بیشترین پرولین برگ (۶۳/۱۱ میکرومول بر گرم) در تیمار ترکیب هر دو نوع کود زیستی در شرایط قطع آبیاری در شروع کپسول­دهی تا پایان رسیدگی دیده‌شد. هر‌دو گونه کود زیستی باعث افزایش غلظت قندهای‌محلول و پروتئین محلول برگ و کاهش میزان مالون­دی­آلدهید شد. بیشترین عملکرد دانه از کاربرد توام دو نوع کودزیستی (۱۸۶ گرم در مترمربع) دیده‌‌شد. نتایج حاکی از حساسیت زیاد کتان روغنی به تنش خشکی در مرحله کپسول دهی تا رسیدگی می‌باشد که کاربرد کود زیستی از طریق  بهبود جذب عناصر  غذایی، رطوبت و تغییر در غلظت اسمولیت­ها این خسارت تعدیل می‌گردد.
سجاد باقری، محمدرضا حسندخت، عباس میرسلیمانی، امیر موسوی،
جلد ۱۰، شماره ۴۵ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

.
مشکل کمبود آب از مهم­ترین محدودیت­ها در تولید محصولات کشاورزی به­خصوص سبزی­های میوه­ای به­شمار می­آید. طالبی توده سمسوری بومی ایران بوده و به­دلیل دارا­بودن ویژگی­های مطلوب در سطح وسیعی در ایران کشت می­گردد. گزارش شده که بیوچار (زغال تهیه­شده از مواد آلی) می­تواند موجب افزایش عملکرد و کاهش میزان آب مصرفی گیاه شوند. به­‌منظور بررسی تأثیر بیوچار برگ خرما بر برخی صفات طالبی (Cucumis melo L.) تحت تنش کم‌آبی آزمایشی در مزرعه به‌­صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک‌های کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. کرت اصلی شامل تنش کم‌آبی در سه سطح (۶۰، ۸۵ و ۱۰۰ درصد نیاز آبی) و کرت فرعی شامل بیوچار در چهار سطح (صفر، ۱۹/۰، ۲۴/۰ و ۳۶/۰ کیلوگرم بیوچار در مترمربع) بود.
.
تیمار ۲۴/۰ کیلوگرم بیوچار در مترمربع و ۱۰۰ درصد نیاز آبی صفات وزن ‌تر و خشک شاخساره، وزن ‌تر و خشک ریشه، طول ریشه، وزن متوسط میوه و کارایی مصرف آب را به­ترتیب به میزان ۷۷، ۳۲، ۱۰۰، ۸۴، ۵۷، ۸۴ و ۸۸ درصد نسبت به تیمار بدون بیوچار و ۶۰ درصد نیاز آبی افزایش داد. تنش خشکی باعث افزایش میزان پرولین گیاه گردید، ولی با کاربرد بیوچار، اثر تنش کم‌آبی کمتر شد و میزان پرولین برگ کاهش یافت و بیشترین میزان پرولین نیز مربوط به تیمار بدون بیوچار و ۶۰ درصد نیاز آبی بود. بیشترین میزان نیتروژن برگ، پتاسیم برگ، منگنز برگ، طول شاخساره، سطح برگ و تعداد برگ در بوته، قطر میوه و قطر گوشت میوه مربوط به تیمار ۳۶/۰ کیلوگرم بیوچار در مترمربع و ۱۰۰ درصد نیاز آبی به­ترتیب ۵۸، ۴۸، ۶۵، ۱۸، ۵۰، ۹۵، ۴۳ و ۵۵ درصد بود و تفاوت معنی­داری با تیمار ۲۴/۰ کیلوگرم بیوچار در مترمربع ۸۵ درصد نیاز آبی نداشت. اثر متقابل تنش کم­‌آبی و بیوچار نشان داد تیمار ۳۶/۰ کیلوگرم بیوچار در مترمربع و ۶۰ درصد نیاز آبی موجب افزایش آهن، روی و مس به میزان ۶۰، ۴۴ و ۶۶ درصد نسبت به تیمار بدون بیوچار با آبیاری کامل (۱۰۰ درصد) شد. به‌طورکلی تیمارهای ۲۴/۰ و ۳۶/۰ کیلوگرم بیوچار در مترمربع موجب افزایش اکثر صفات شدند، هرچند بین این تیمارها نیز تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید. همچنین تیمار ۸۵ درصد نیاز آبی نیز توانست با کاربرد بیوچار، تنش کم‌آبی را جبران کند. بنابراین با کاربرد ۲۴/۰ کیلوگرم بیوچار در مترمربع و ۸۵ درصد نیاز آبی می‌توان با کاهش آب مصرفی در وقت و هزینه صرفه‌جویی کرد.


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فرآیند و کارکرد گیاهی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Plant Process and Function

Designed & Developed by : Yektaweb