۱۴ نتیجه برای گیاه دارویی
بهاره کاشفی، جواد مینویی مقدم، سعید دوازده امامی،
جلد ۵، شماره ۱۷ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
زنیان با نام علمی copticum L. Carum از جمله گیاهان دارویی بومی است که دارای کاربردهای بسیاری در صنایع دارویی و طب سنتی است. اسیدسالیسیلیک ترکیب فنولی سادهای است که در تنظیم بسیاری از فرآیندهای رشد و نمو گیاه نقش ایفا مینماید. این تحقیق به منظور بررسی اثر اسیدسالیسیلیک بر برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک سه توده زنیان در شرایط اقلیمی منطقه دامغان، در سال زراعی ۱۳۹۲-۱۳۹۱ اجرا گردید. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک-های کامل تصادفی، در سه تکرار انجام شد. در این تحقیق از سه توده زنیان شامل تودههای اصفهان، اراک و فریمان مشهد و تیمار اسیدسالیسیلیک در سه سطح ۵/۰، ۱ و ۵/۱ میلیمول بر لیتر به همراه شاهد استفاده گردید. در انتهای فصل رشد گیاهان، صفات مورفوفیزیولوژیک شامل ارتفاع گیاه، طول ساقه اصلی، تعداد چتر و چترک، وزن خشک اندام هوایی و بذر، وزن هزار دانه، میزان پرولین، قند و محتوای کلروفیل (a، b، کل و کاروتنوئید) اندازهگیری شد. نتایج این آزمایش حاکی از تاثیر بالاترین سطح اسیدسالیسیلیک بر اکثر صفات مورد ارزیابی تودههای زنیان بود. توده اراک بیشترین واکنش و فریمان کمترین واکنش را نسبت به این تیمار نشان داد. توده اراک دارای بهترین واکنش نسبت به شرایط اکولوژیک دامغان بود و در شاخصهای مورد ارزیابی بهترین عملکرد را داشت. اثرات متقابل توده و سطوح اسیدسالیسیلیک در کلیه صفات معنی-دار بود.
Mehrab Yadegari،
جلد ۶، شماره ۲۰ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
بادرنجبویه به عنوان یکی از گیاهان تیره نعناعیان، گیاه دارویی مهم بوده و دارای مصارف عدیده ای است. عناصر ریزمغذی در مقادیر اندک جهت رشد و نمو گیاهان، ضروری می باشند. در این تحقیق تأثیر دو ریزمغذی مس و منگنز بر صفات مورفوفیزیولوژیکی گیاه و اسانس در اندامهای هوایی بادرنجبویه (Melissa officinalis L.) مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در سال زراعی ۱۳۹۵ در شهرکرد با مختصات جغرافیایی ۵۰ درجه و ۵۶ دقیقه شرقی و ۳۲ درجه و ۱۸ دقیقه شمالی در جنوب غرب ایران انجام شد. این طرح به صورت فاکتوریل دو عامله و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش (مس و منگنز) هر کدام در سه سطح صفر، ۱۵۰ و ۳۰۰ میلی گرم در لیتر از زمان کاشت تا گلدهی، مورد اعمال واقع شدند. از بین دو ریزمغذی، مس مؤثرتر از منگنز در تجمع کاریوفیلن بی، سیترونلال، ژرانیال، ژرانیول، ژرانیل استات، لینالول و استات بود. در غلظت ۱۵۰ میلی گرم در لیتر از ریزمغذی ها، تولید سیترونلال و کاویکول افزایش یافت. هر چند ترکیب مس و منگنز در غلظت ۳۰۰ میلی گرم در لیتر، تعدادی از مواد مؤثره اسانس از جمله نرال، ای کاریوفیلن، کاریوفیلن اکساید و ۱۲-هیدروکسی-زد کاریوفیلن را بیشتر از غلظت ۱۵۰ میلی گرم در لیتر، افزایش داد، اما بیشترین مقادیر تولید مواد مؤثره اسانس در غلظت ۱۵۰ میلی گرم در لیتر از ترکیب هر دو ریزمغذی بوجود آمد. ترانس پیپریتون اکساید، در غلظت ۳۰۰ میلی گرم در لیتراز منگنز بدست آمد ولی در بسیاری از تیمارهای اعمال شده، این ترکیب بدست نیامد. ژرانیال، ژرانیول، ای کاریوفیلن، کاریوفیلن اکساید و نرال به عنوان عمده ترکیبات موجود در تمام نمونه ها، مشاهده شدند.
سمیه احمدی، مهراب یادگاری، بهزاد حامدی،
جلد ۷، شماره ۲۶ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
تنظیمکنندههای رشدی نقش حیاتی در طی مراحل رشد و نمو گیاهان ایفا می کنند و کاربرد آنها می تواند باعث بهبود و افزایش عملکرد گیاهان شود. در این تحقیق اثرات کاربرد محلولپاشی دو هورمون اسید سالیسیلیک و اسید ایندول استیک بر عملکرد کمی و کیفی اسانس گیاهان اسانس نعناع فلفلی (Mentha piperita L.) و بادرنجبویه (Melissa officinalis L.) از خانوادهی نعناعیان (Lamiaceae) بررسی گردید. این پژوهش به صورت گلدانی، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۴ تکرار در سال زراعی ۱۳۹۴ انجام شد. سطوح تیماری اسید ایندول استیک (۰، ۱، ۵/۱ و ۲ میلیگرم در لیتر) و اسید سالیسیلیک (۱،۰، ۱۰ و ۲۰ میلیمولار) روی گیاهان مذکور در دو مرحله ۶ و ۸ برگی، محلولپاشی شدند و بعد از ۳ هفته از اعمال تیمار دوم که برگها به ۱۶-۲۲ برگی رسیده بودند، اقدام به برداشت گردید. در ساختار هوایی نعناع فلفلی و بادرنجبویه، به ترتیب ۲۸ و ۲۳ ترکیب شناسایی شد. بیشترین اجزای موجود در اسانس بادرنجبویه (بیش از ۶۵%) ژرانیال، نرال و منتول و در نعناع فلفلی (بیش از ۷۰%) منتول، منتون و ایزومنتون بودند. نتایج نشان داد که تیمار ترکیبی اسید سالیسیلیک ۱۰ میلیمولار و اسید ایندولاستیک ۵/۱ میلیگرم در لیتر، در بالابردن میزان کمی و کیفی اسانس گیاهان تحت بررسی بهترین تیمار بود. به نظر میرسد که هورمونهای مورد استفاده در این تحقیق منجر به افزایش عملکرد و به تبع آن میزان و اجزای سازنده اسانس هر دو گیاه شدند.
سیما آبیار، براتعی فاخری، نفیسه مهدی نژاد،
جلد ۸، شماره ۳۰ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
آنغوزه با نام علمی ferula assa_ foetida L. متعلق به تیره چتریان میباشد. گیاه دارویی آنغوزه مخزن غنی از متابولیتهای ثانویه و مواد موثره اولیه بسیاری از داروها میباشد. مواد مذکور اگر چه اساسا با هدایت فرآیندهای ژنتیکی ساخته میشوند ولی ساخت آنها بطور بارزی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار میگیرد. در این پژوهش رابطه بین ارتفاع از سطح دریا و برخی خصوصییات فیزیکو شیمیایی خاک به عنوان فاکتورهای مهم و اثرگدار بر مقادیر کمی و کیفی اسانس و همچنین مقدار صمغ گونه Ferula assa foetida در رویشگاههای طبیعی استانهای فارس، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا سه رویشگاه طبیعی این گونه به ترتیب (سپیدان، بهبهان، تنگ سرخ) با ارتفاعهای مختلف از سطح دریا مشخص شد. بعد از تهیه نمونه از ریشه یا قاعده ساقه و تعیین مقدار وزن صمغ گیاه مذکور، استخراج اسانس به روش تقطیر با آب با دستگاه کلونجر انجام گردید. سپس برای تعیین ترکیبهای تشکیل دهنده اسانس از دستگاه GC و GC/MS استفاده گردید. تجزیه و تحلیل های بدست آمده با نرم افزار SAS نسخه ۲/۹ انجام شد. درصد اسانس و صمغ هر سه رویشگاه با افزایش ارتفاع از سطح دریا، کاهش قابل ملاحظه ای را نشان داد که می توان آن را به عوامل محیطی از جمله خاک، آب و هوا، رطوبت و همچنین ارتفاع نسبت داد .همچنین نتایج نشان داد که رویشگاه بهبهان( خوزستان) با ۶۸/۳ درصد بیشترین مقدار اسانس را در مقایسه با سایر رویشگاهها داشت. و ترکیبهای عمده در اسانس رویشگاه خوزستان دارای کیفیت بهتری بود.
مهراب یادگاری،
جلد ۱۰، شماره ۴۵ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
در پژوهش حاضر اثرگذاری کودهای آلی و شیمیایی بر ویژگیهای مورفوفیزیولوژیکی (ارتفاع بوته، تعداد شاخه جانبی، محتوای نسبی آب برگ، وزن تر و خشک گیاه)، اسانس و ترکیبات مؤثره اسانس گیاه دارویی بادرشبویه در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی در چهار تکرار در دو سال زراعی ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ بررسی شد. تیمارها شامل تیمار شاهد (عدم کوددهی)، کودهای اسبی، گوسفندی، گاوی، مرغی، ورمیکمپوست و کود کامل شیمیایی NPK (۲۰-۲۰-۲۰) بود. ساختار هوایی نمونههای گیاهی، قبل از زمان گلدهی در زمان اوج رویش (۲۰۰-۲۱۰ برگی) بهطور جداگانه از هر کدام از تیمارهای مورد بررسی تهیه شدند. بیشترین میزان وزن خشک (۹/۱۱-۷/۱۴ گرم در گیاه) و اسانس (۰۵/۱-۱/۱ درصد) متعلق به تیمار کود کامل شیمیایی NPK بود، لیکن مشاهده گردید که کودهای مرغی و ورمیکمپوست از لحاظ این صفات در گروه مشابه، قرار گرفتند. تعداد ۱۸ ترکیب مؤثره در اسانس نمونههای گیاهی تحت تیمارهای مختلف بدست آمد. سه ترکیب ژرانیول، ژرانیال و ژرانیلاستات از دسته مونوترپنهای اکسیژندار در تیمارهای مختلف، بیش از ۷۰ درصد اسانس را به خود اختصاص دادند. بالاترین مقادیر ترکیبات غالب اسانس شامل ژرانیول (۲/۳۴-۲/۳۱ درصد) در تیمار ورمیکمپوست و کود کامل؛ ژرانیال (۷/۲۶- ۳/۲۷ درصد) در تیمار کود کامل؛ ژرانیلاستات (۷/۲۸-۹/۲۵ درصد) در تیمار ورمیکمپوست؛ بدست آمد. در هر دو سال انجام این پژوهش مشخص گردید که بالاترین ضرایب همبستگی بوجود آمده بین اسانس با مواد مؤثره لیمونن، لینالول، ژرانیول، ژرانیال، نریلاستات، ژرانیلاستات وجود داشت. بهنظر میرسد کودهای آلی بهدلیل افزایش جذب و تحلیل مواد غذایی، مقدار و ترکیبات اسانس را افزایش دادند.
زهرا محمدزاده، منیره چنیانی، لیلا سمیعی،
جلد ۱۰، شماره ۴۵ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثر هورمونهای گیاهی (IAA و BAP) و الیسیتور متیلجاسمونات بر توان کالزایی ریزنمونه برگ کلپوره (Teucrium polium L.) و محتوای برخی ترکیبات فنلی (فنلکل، o-دیفنل، اسیدهای فنلی، فلاونوئید و فلاون) و ظرفیت آنتیاکسیدانی آن انجام شد. ریزنمونه برگ از گیاه بالغ رشدیافته در شرایط هیدروپونیک تهیه و در محیطکشت MS دارای غلظتهای مجزا و تلفیقی IAA (۱/۰، ۵/۰ و ۱ میلیگرم در لیتر) و BAP(۵/۰، ۱ و ۵/۱ میلیگرم در لیتر) کشت شدند. تیمارهای دارای بیشترین درصد کالزایی و وزن تر و خشک بهعنوان شرایط هورمونی بهینه، جهت بررسی تأثیر متیلجاسمونات (۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ میکرومولار) بر متابولیتهای فنلی انتخاب شدند. هشت هفته پس از رشد کالوسها، محتوای ترکیبات فنلی مختلف و ظرفیت آنتیاکسیدانی عصارهها (براساس دو آزمون DPPH و FRAP) سنجش شدند. اگرچه درصد کالزایی بالاتری در همه تیمارهای هورمونی نسبت به شاهد دیده شد، اما کالزایی صددرصد در شرایط هورمونی "IAA۰,۱+BAP۱" و "IAA۱+BAP۱,۵" میلیگرم در لیتر مشاهده شد. بیشترین وزن تر و خشک کالوسها نیز در تیمارهای تلفیقی "IAA۰,۱+BAP۰,۵ "، "IAA۰,۱+BAP۱"، "IAA۱+BAP۰,۵" و "IAA۱+BAP۱,۵" میلیگرم در لیتر ثبت شد. نتایج حاصل از بخش دوم آزمایشات نشان داد که محتوای ترکیبات فنلی و همه زیرمجموعههای آن بجز o-دیفنل، دارای بیشینه میزان در زمان تیمار با غلظت ۵۰ میکرومولار متیلجاسمونات ،در تمامی تیمارهای هورمونی، بودند. همچنین همبستگی قوی بین خاصیت آنتیاکسیدانی DPPH (r۲= -۰,۷۳۵) و FRAP (r۲= ۰,۸۷۶) با محتوای ترکیبات فنلی مشاهده شد. از اینرو متیلجاسمونات بهعنوان یک محرک توانمند میتواند موجب بالابردن سنتز ترکیبات فنلی و بهطبعآن افزایش توان آنتیاکسیدانی در کالوس کلپوره گردد و این شیوه را بهعنوان یک فن مؤثر در جهت تأمین ترکیبات دارویی- فنلی در شرایط کشت کالوس معرفی نماید.
سید علیرضا بنی طباء، مهراب یادگاری، محمدرضا نادری،
جلد ۱۱، شماره ۴۸ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثرات اقلیم، دور آبیاری و محلولپاشی عناصر مس و منگنز بر ویژگیهای مورفوفیزیولوژیکی سه گونه گیاه دارویی مرزه (Satureja sp.) بود. این تحقیق در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی و بهصورت فاکتوریل چهار عامل اقلیم، گونههای جنس Satureja، عناصر کممصرف و دور آبیاری در سه تکرار در سال ۱۳۹۹ انجام شد. اقلیم شامل دو منطقه اصفهان و گلپایگان، گونهها شامل mutica، bachtiarica وkhuzistanica ، عناصر کممصرف شامل مس و منگنز در سه سطح (صفر، ۲۰ و ۴۰ میلیگرم در لیتر) و دور آبیاری در سه سطح (۳، ۶ و ۹ روز یکبار) بود. نتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین ارتفاع گیاه (۱/۱±۵/۵۷ سانتیمتر)، تعداد شاخه اصلی (۷/۱±۲/۲۲) و کلروفیل کل (۰۴/۰±۵۷/۱ میلیگرم در لیتر) در مرزه خوزستانی در منطقه اصفهان تحت محلولپاشی ۲۰ میلیگرم در لیتر مس و منگنز و دور آبیاری سه روز یکبار و بیشترین میزان پرولین (۱/۰±۹۹/۱۳ میکروگرم در گرم ماده تر) در گونه خوزستانی در منطقه اصفهان در دور آبیاری ۹ روز یکبار و در محلولپاشی ۴۰ میلیگرم در لیتر از مس و منگنز و کمترین مقادیر صفات مورفوفیزیولوژیکی غالباً در گونه جنگلی تحت اقلیم اصفهان، دور آبیاری ۹ روز یکبار و تیمار ۴۰ میلیگرم در لیتر از مس و منگنز حاصل گردید. بهنظر میرسد منطقه اصفهان بهدلیل داشتن اقلیم نیمهخشک برای گونه خوزستانی بهتر بوده و منجر به ایجاد بیشترین صفات مورفوفیزیولوژیکی تحت دور آبیاری سه روز یکبار گردیده است.
وهب سهرابی موری، داوود آزادفر، خدایار همتی، زهره سعیدی،
جلد ۱۱، شماره ۵۰ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
درختچه دارویی مورد با نام علمیMyrtus communis L. از جمله درختچههای جنگلی با ارزش دارویی است. هدف از این مطالعه بررسی ترکیبات اسانس، فنول و فلاونوئید این گیاه در سه رویشگاه جنگلی زاگرس بود. به این منظور از ۲۰ پایه با فاصله حداقل ۱۵ متر در فصل گلدهی نمونه برگ تهیه گردید. سپس اسانسگیری با روش تقطیر با آب توسط دستگاه کلونجر انجام شد و محتوای فنول و فلاونوئید بهترتیب با استفاده از روشهای فولین- سیوکالتیو و کلرید آلومینیوم اندازهگیری شد. برای شناسایی ترکیبهای اسانس از دستگاههای گاز کروماتوگرافی و گاز کروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی استفاده گردید. نتایج نشان داد بیشترین میزان محتوی فنول و فلاونوئید بهترتیب مربوط به رویشگاه مالآقا خوزستان با میانگین ۰۴۸/۳ میلیگرم کوئرستین بر گرم عصاره و ۷۹/۷ میلیگرم اسید گالیک بر گرم عصاره است. نتایج همچنین نشان داد پنج ترکیب آلفاپینن، سینئول، لینالول، آلفاترپینئول و لینالیل استات ترکیبات اصلی و غالب اسانس این گونه را در همه رویشگاهها تشکیل میدهند. یافتههای این پژوهش نشان داد خصوصیات محیطی رویشگاه بهویژه ارتفاع از سطح دریا، هدایت الکتریکی و کربن آلی بر روی محتوی فنول و فلاونوئید تأثیر دارد.
صابر بوالحق، علی دهستانی کلاگر، داود اکبری، مهیار گرامی، مصطفی حق پناه،
جلد ۱۱، شماره ۵۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
در این مطالعه به بررسی اثر تیمارهای اسید آزلائیک و فسفیت پتاسیم بر فعالیت آنزیمهای کلیدی مسیرهای آنتیاکسیدان و سنتز لیگنین و همچنین تغییرات متابولیتی در گیاه زولنگ پرداخته شد. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی و در شرایط کاملاً کنترلشده اجراء شد. محلولپاشی تیمار فسفیت پتاسیم با غلظت دو گرم در لیتر و تیمار اسید آزلائیک با غلظت یک ملیمولار در مرحله سه برگ حقیقی انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تیمار اسید آزلائیک منجر به افزایش معنیدار فعالیت آنزیمهای SOD، POD و PAL گردید درحالیکه تیمار فسفیت پتاسیم باعث افزایش معنیدار آنزیمهای CAT و PAL همچنین باعث کاهش معنیدار آنزیمهای SOD و POD شد. بررسی تغییرات متابولیتی گیاه زولنگ با استفاده از تکنیک GC-MS نیز نشان داد که این ترکیبات تأثیرات مختلفی بر میزان تجمع متابولیتهای دارند بهنحویکه میزان فیتول تحت تأثیر تیمار اسید آزلائیک بهشدت افزایش یافت درحالیکه تیمار فسفیت پتاسیم باعث افزایش ترکیبات n-Hexadecanoic acid و Linoelaidic acid شد. یافتههای این تحقیق بیانگر عمل اختصاصی هر کدام از القاگرها در فعالسازی مسیرهای متابولیک متفاوت است و میتوان با بکارگیری هوشمند این القاگرها، چرخههای متابولیک را جهتدهی و تجمع گروه خاصی از متابولیتهای ثانویه را موجب شد.
پویا آروین، رعنا فیروزه،
جلد ۱۲، شماره ۵۳ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
زرینگیاه Dracocephalum kotschyi Boiss. از گیاهان دارویی و معطر است که در رویشگاههای طبیعی در نواحی کوهستانی و مرتفع کشور یافت میشود. این گیاه بهدلیل داشتن اسانس زیاد و خواص دارویی با اهمیت، بسیار مورد توجه است. در این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر رویشگاه بر صفات فیزیولوژیک، بازده و محتوای اسانس، نمونهبرداری بهصورت تصادفی از سرشاخههای گلدار گیاه در مرحله گلدهی کامل با سه تکرار از رویشگاههای طبیعی آن واقع در ارتفاعات اسپیدان، آخورداغ و ارکان استان خراسان شمالی انجام گرفت. نتایج نشان داد که گیاهان رشدیافته در منطقه اسپیدان با ۷۶/۱۵ گرم وزن تر و ۲۴/۳ گرم وزن خشک بیشترین و گیاهان منطقه آخورداغ با ۵۸/۱۲ گرم وزن تر و ۶۸/۲ گرم وزن خشک کمترین میزان وزن تر و خشک را نشان دادند. در ارتباط با محتوای ترکیبات فلاونوئیدی و درصد بازده اسانس، زرینگیاههای ارتفاعات ارکان با ۶۳/۶۹ (میلیگرم کوئرستین بر گرم عصاره خشک) و ۵۲/۱ درصد بیشترین مقادیر این ترکیبات را به خود اختصاص دادند. در ادامه نتایج نشان داد ۲۳ ترکیب در اسانس زرین گیاههای سه رویشگاه شناسایی شد که ترکیبات سیس الفابرگاموتن، لیمونن و بتا اوسیمن عمدهترین ترکیبات مشترک در اسانس سه منطقه بودند. در ارتباط با خاصیت آنتیاکسیدانی نیز، گیاهان منطقه ارکان با ۸۹/۵۰ میکروگرم بر میلیلیتر، ظرفیت آنتیاکسیدانی بیشتری را نسبت به دیگر رویشگاهها در مهار رادیکالهای آزاد DPPH نشان دادند. از نظر محتوای آنتوسیانین نیز عصاره زرین گیاههای منطقه ارکان با ۹۶/۲ میلیگرم سیانیدین ۳ گلوکوزید در گرم با اختلاف معنیداری در مقایسه با سایر رویشگاهها، منبع بیشتری از آنتوسیانینها بودند. گیاهان رشدیافته در ارتفاعات ارکان محتوای ترکیبات آنتوسیانین، فلاونوئید، ظرفیت آنتیاکسیدانی و بازده اسانس بیشتری نسبت به سایر رویشگاهها از خود نشان دادند و به نظر میرسد رویشگاه ارکان مناسبترین شرایط را برای کشت این گیاه دارویی ارزشمند داشته باشد.
مهراب یادگاری،
جلد ۱۲، شماره ۵۷ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
کودهای آلی و شیمیایی، نقش حیاتی در مراحل رشد و نمو گیاهان ایفا میکنند و کاربرد آنها میتواند باعث افزایش رشد و تولید گیاهان شود. در تحقیق حاضر تأثیر کودهای زیستی (بوتامیسول، اسید هیومیک، کودهای اسبی، گوسفندی، گاوی، مرغی، ورمیکمپوست، کامل شیمیایی NPK همراه با دو سطح شاهد (مثبت: آبپاشی و منفی: بدون هر گونه محلولپاشی) تحت تنش خشکی بر صفات مورفوفیزیولوژیکی و اسانس گلبرگ گل محمدی (Rosa damascena Mill.) در طی دو سال، به صورت فاکتوریل دو عامل (کود و تنش خشکی) در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که از بین ۱۳ ترکیب شناسایی شده اسانس در کل تیمارها، بیشترین اجزاء مربوط به سیترونلول و ژرانیول (مونوترپنهای اکسیژنه الکلی) و هنیکوزان و نونادکان (هیدروکربنهای آلکاندار) بود. در بین اجزاء اسانس، ماده مؤثره هنیکوزان (۶/۳۴ و ۶/۳۳ درصد) بیشترین میزان را به خود اختصاص داد. نتایج دو سال پژوهش نشان داد که بالاترین مقادیر ارتفاع بوته (۱/۲۱۲ و ۴/۲۱۴ سانتیمتر)، تعداد شاخه اصلی (۲/۲۲ و ۱/۲۳)، کلروفیل کل (۱/۱۸ و ۳/۱۸ میلیگرم بر گرم وزن تر)، محتوای نسبی آب برگ (۵/۶۹ و ۴/۶۸)، عملکرد گل (۵/۷۶۵۱ و ۲/۷۵۹۱ کیلوگرم در هکتار)، اسانس (۰۷۶/۰ و ۰۶۹/۰ درصد) توسط تیمارهای ورمیکمپوست، کود مرغی و یا کود کامل تحت شرایط عدم تنش خشکی به دست آمد. پیشنهاد میشود برای حصول بالاترین ترکیب کیفی اسانس گل محمدی یعنی دو ترکیب مهم معطر سیترونلول و ژرانیول تحت شرایط مشابه، از تیمارهای کود کامل و یا کود مرغی استفاده گردد.
پریسا ثابتی، علیرضا یدوی، امین صالحی، رضا نقی ها، فاطمه ابراهیمی،
جلد ۱۳، شماره ۶۰ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
بهمنظور ارزیابی تلقیح قارچ مایکوریزا و باکتریهای محرک رشد (جنس سودوموناس) بر میزان تحمل گاوزبان اروپایی
(Borago officinalis L.) به سمیت کادمیوم آزمایشی در گلخانه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال ۱۳۹۹ بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار و ۱۶ تیمار به اجرا در آمد. عامل اول شامل کاربرد کود زیستی در چهار سطح (شاهد، کاربرد قارچ مایکوریزا، کاربرد باکتری محرک رشد و کاربرد توأم قارچ و باکتری) و سطوح مختلف غلظت کادمیوم در چهار سطح (صفر، ۲۵، ۵۰ و ۷۵ میلیگرم کادمیوم در هر کیلوگرم خاک) بود. صفات مورد بررسی شامل درصد کلونیزاسیون ریشه، محتوای کادمیوم گیاه، برخی خصوصیات فیزیولوژیک و وزن خشک اندام هوایی گاوزبان اروپایی بود. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کادمیوم نشت الکترولیت، محتوای پرولین و محتوای کادمیوم در اندام هوایی افزایش یافت. استفاده از قارچ مایکوریزا و باکتری نسبت به عدم کاربردشان مثبت ارزیابی شد، بهطوریکه در هر چهار سطح کادمیوم در صفات مورد بررسی، بیشترین میزان پرولین، کلروفیل و محتوای نسبی آب و همچنین کمترین نشت الکترولیت و غلظت کادمیوم اندام هوایی، از تیمار تلفیقی این دو کود زیستی به دست آمد. کاربرد کود زیستی سبب افزایش وزن خشک قسمتهای هوایی گیاهان تلقیحشده نسبت به شاهد شد. نتایج نشان داد که در شرایط وجود ۲۵ و ۵۰ میلیگرم کادمیوم بر کیلوگرم در خاک کاربرد تلفیقی کودهای زیستی موجب کاهش ۲۱ و ۱۷ درصدی انتقال کادمیوم از ریشه به اندام هوایی گاوزبان شد. لذا استفاده از کودهای زیستی در مناطق آلوده به کادمیوم توصیه میشود.
صالح شهابیوند، احمد آقایی، الناز یوسف نژاد،
جلد ۱۳، شماره ۶۳ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
قارچهای آندوفیت همزیست ریشه، نقش مهمی در افزایش کارایی میزبان در خاکهای آلوده به فلزات سنگین دارند. در این پژوهش به منظور بررسی اثرات مفید قارچ Serendipita indica در کاهش اثرات منفی سمیت سرب در گیاه ریحان بنفش (Ocimum basilicum L.)، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت گلدانی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه مراغه در چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد استفاده شامل دو سطح قارچ S. indica (حضور قارچ و فقدان قارچ) و تیمار سرب در چهار غلظت (صفر، ۴۰۰، ۶۰۰ و ۸۰۰
میلیگرم بر کیلوگرم خاک) بود. تنش سرب اثر منفی روی گیاه ریحان داشت، بهطوریکه باعث کاهش درصد همزیستی، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، مقدار رنگیزههای فتوسنتزی و نیز افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز شد. کاربرد قارچ آندوفیت به عنوان محرک زیستی اثرات مثبت معنیداری بر پارامترهای مورد بررسی داشت، بهطوریکه در سطوح مختلف سرب باعث افزایش در وزن خشک اندام هوایی (۷/۴۶-۹/۱۴ درصد)، وزن خشک ریشه (۵۴-۵ درصد) غلظت کلروفیل a (۸/۲۷- ۸ درصد) کلروفیل b (۵۴- ۷/۹ درصد) و فعالیت آنزیمهای گایاکول پراکسیداز (۵۸۰-۲۱۸ درصد) و آسکوربات پراکسیداز (۲۷۳-۱۵۰) شد. با افزایش میزان سرب در خاک، تجمع سرب در ریشه و اندام هوایی بیشتر شد و در همه سطوح سرب در خاک، مقدار سرب در ریشه بیشتر از اندام هوایی بود. با کاربرد قارچ، مقدار سرب افزایش معنیدار در ریشه (۴۲۸-۱۲۵ درصد) و برگ (۲۴۸-۵۶ درصد) حاصل کرد. با استفاده از این نتایج میتوان گفت که قارچ S. indica به عنوان یک محرک زیستی با افزایش شاخصهای رشدی، رنگیزههای فتوسنتزی و نیز افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان، میتواند تا حدی با سمیت سرب در همه سطوح سرب در خاک، مقابله کرده و با کاهش اثرات زیانبار سرب، باعث افزایش تحمل گیاه ریحان در خاک آلوده به سرب شود.
محمد ابیاری،
جلد ۱۳، شماره ۶۳ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
قارچهای میکوریز آربوسکولار (AMF)، اثرات مضر فلزات سنگین را بر رشد و عملکرد گیاهان کاهش میدهند. در همین راستا، مطالعهای در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار با هدف بررسی تأثیر قارچFunneliformis mosseae بر پاسخ گیاه پریوش به تنش کادمیوم انجام شد. جهت اعمال تنش، گیاهان پریوش با ۳ میلیلیتر محلول نیترات کادمیوم با غلظت ۱۰، ۲۰ و ۳۰ mg/l در سه نوبت به فاصله سه روز یکبار آغشته شدند. جهت اعمال تیمار قارچی، حدود ۵۰ گرم از مایع تلقیح F. mosseae زیر ریشه گیاه در گلدان در زمان کشت افزوده شد. بعد از سه ماه از زمان کاشت، مطالعه صفات مورفولوژیکی و فیزیکوبیوشیمیایی حاکی از تأثیر وابسته به غلظت کادمیوم بر پروانش بود. تیمار F. mosseae منجر بهبود صفات مختلف شد بطوریکه با افزایش سطح تنش، اثرگذاری قارچ بر صفات گیاه نیز بیشتر شد. در مقایسه با سطح خفیف، متوسط و شدید تنش (۱۰، ۲۰ و ۳۰ mg/l)، تیمار F. mosseae به ترتیب منجر به افزایش ۵۱، ۳۳ و ۴۱% ارتفاع، ۵۰، ۵۷ و ۳۵% وزن خشک اندامهوایی، ۱۹، ۳۲ و ۴۵% پرولین، ۱۸، ۵۲ و ۵۶% کلروفیل، ۱۰، ۱۱۰ و ۲۵% کارتنوئید، ۱۷، ۴۷ و ۳۷% پایداری غشاء، ۴۳، ۶۴ و ۴۷% فنل، ۹۵، ۱۶ و ۳۵% پروتئین، ۳۹، ۱۵ و ۶۳% قند، ۳۰، ۶۴ و ۲۱۰% کاتالاز، ۱۵، ۳۱ و ۱۴۸% دیسموتاز، ۱۹، ۱ و ۱% پراکسیداز و ۱۲، ۷۸ و ۳۶ % عملکرد اسانس شد. در نتیجه F. mosseae به عنوان یک محرک سودمند برای کاهش خسارات ناشی از تنش کادمیوم شناسایی شد.