۱۳ نتیجه برای فنل کل
سمانه اسدی صنم، محسن زواره، همت الله پیردشتی، فاطمه سفیدکن، دکتر قربانعلی نعمت زاده،
جلد ۵، شماره ۱۵ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
بhin با هدف بررسی اثر تاریخ کاشت و تراکم بوته بر ویژگیها، عملکرد ماده خشک، ترکیبات فنلی و ظرفیت آنتیاکسیدانی ریشه گیاه دارویی سرخارگل، آزمایشی به صورت کرتهای خردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعهی پژوهشی پژوهشکده ژنتیک و زیستفناوری طبرستان، در سال زراعی ۹۲-۱۳۹۱، اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل سه تاریخ کاشت (۲۰ فروردین، ۱۹ اردیبهشت و ۱۸ خرداد در بهار ۱۳۹۲) و سه تراکم بوته (هفت، ۱۰ و ۱۶ بوته در متر مربع) بودند. تراکم بوته با تغییر فاصله بوتهها روی ردیف اعمال شد. اندازهگیریها در زمان گلدهی کامل سرخارگل انجام شد. نتایج آزمایش افزایش معنیدار عمق نفوذ ریشه سرخارگل را در تاریخ کاشت ۱۹ اردیبهشت و تراکم ۱۶ بوته در متر مربع نشان داد. بیشترین حجم و ماده خشک ریشه مربوط به تاریخ کاشت ۱۸ خرداد و تراکم پایین هفت بوته در متر مربع بود در حالیکه بیشترین ماده خشک کل بوته (۵/۱۳۰ گرم در بوته) مربوط به گیاهان کشتشده در تاریخ ۲۰ فروردین و تراکم ۱۰ بوته در متر مربع بود. بیشترین نسبت ماده خشک ریشه به ماده خشک کل و نیز، ماده خشک ریشه به شاخساره در گیاهان تاریخ کاشت ۱۸ خرداد با تراکم هفت بوته در متر مربع بهدست آمد. بیشترین مقدار اسید شیکوریک (۵/۱۹ میلیگرم در گرم ماده خشک) و فنل کل (۸/۳۰ میلیگرم گالیگ اسید در گرم ماده خشک) ریشه مربوط به سرخارگلهای کشتشده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت و تراکم ۱۶ بوته در متر مربع بود. بیشترین مقدار فلاونوئید کل و ظرفیت آنتیاکسیدانی ریشه در سرخارگلهایی اندازهگیری شد که در بالاترین تراکم و در ۱۸ خرداد ماه کشت شدند. در کل، میتوان چنین استنباط کرد که احتمالاً تاریخ کاشت دیر ۱۸ خرداد برای تولید بیشتر ماده خشک، محتوای فلاونوئید کل و ظرفیت آنتیاکسیدانی ریشه و تاریخ کاشت میانه ۱۹ اردیبهشت برای تولید بیشتر اسید شیکوریک و فنل کل در ریشههای سرخارگل در شرایط این آزمایش، مناسب است. همچنین، تراکم پایین هفت بوته در متر مربع منجر به افزایش تولید ماده خشک ریشه و کاهش مقدار اسید شیکوریک، محتوای فنلی و ظرفیت آنتیاکسیدانی ریشه سرخارگلها شد.
منیره رنجبر، مهرنوش محمدی، لیلا امجد،
جلد ۶، شماره ۲۱ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده
تولید فلزات سنگین از طریق فعالیتهای انسانی باعث آلودگی خاکها میشود. جهت کاهش اثرات فلزات سنگین از پلی آمینها استفاده میشود. در پژوهش فوق اثرات سرب و اسپرمیدین بر گیاه Salvia officinalis. L مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۳ تکرار انجام گرفت. از نیترات سرب با غلظتهای صفر، ۱۲۵ ، ۲۵۰ و ۱۰۰۰ میکرومولار و اسپرمیدین با غلظتهای صفر و ۱ میلی مولار استفاده شد. طول، وزنتر و خشک گیاه، فعالیت آنزیم کاتالاز و پلی فنل اکسیداز، ظرفیت آنتیاکسیدان و فنل کل اندازه گیری شد. استفاده از نیترات سرب منجر به افزایش طول ، وزن خشک گیاه، فعالیت آنزیم کاتالاز به جز در غلظت ۱۲۵ میکرو مولار و پلی فنل اکسیداز شد. ظرفیت آنتیاکسیدانی به جز در غلظت ۱۰۰۰ میکرو مولار، در سایر غلظتها تغییری نکرده است. میزان فنل کل در غلظت ۲۵۰ میکرو مولار افزایش و در سایر غلظتها تفاوت چندانی نداشته است. استفاده توأم اسپرمیدین با سرب طول گیاه را در غلظتهای ۵۰۰ و ۱۰۰۰ میکرومولار افزایش داد.. افزایش وزن خشک گیاه مشاهده شد. حداکثر فعالیت آنزیم کاتالاز در غلظت ۵۰۰ میکرومولار و حداقل فعالیت در غلظت ۲۵۰ میکرومولار سرب همراه با اسپرمیدین دیده شد. فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز فقط در ۲۵۰ میکرو مولار سرب همراه با اسپرمیدین افزایش یافت.. میزان فنل کل گیاه تحت تیمار ۵۰۰ میکرو مولار سرب و اسپرمیدین کاهش یافته است. افزودن اسپرمیدین هنگام تنش سرب کاهش طول و وزن گیاه را اصلاح کرد و افزایش فنل کل در غلظتهای پایین سرب را باعث شد.
سمانه اسدی صنم، سیده محدثه محمدی، ولیاله رامئه، مهیار گرامی، مجید خوشروز،
جلد ۷، شماره ۲۳ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
به منظور بررسی اثر سدیم نیتروپروساید(SNP) بهعنوان یک آنتیاکسیدان مؤثر و تأثیر مطلوب آن در کاهش تنش اکسیداتیو در گیاهچههای سرخارگل تحت شرایط شور، آزمایشی در سال ۱۳۹۴ در دانشگاه غیرانتفاعی سنا- ساری، به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار به اجرا در آمد. در این پژوهش، اثر چهار سطح SNP به عنوان منبع آزادکننده نیتریکاکساید (NO) با غلظت صفر، ۱/۰، ۲/۰ و ۴/۰ میلیمولار SNP بر برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و زیستتوده گیاهچه سرخارگل تحت تنش شوری با غلظت صفر، ۷۵ و ۱۵۰ میلیمولار محلول کلرید سدیم (NaCl) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر برهمکنش SNP و شوری بر وزن خشک و تر ریشه و برگ، محتوای کاروتنوئید، مقدار مالوندیآلدهید (MDA)، آنزیمهای سوپراکسیددیسموتاز (SOD)، پراکسیداز (POD) و آسکوربات پراکسیداز (APX) معنیدار بود. با افزایش شوری، مقدار وزن تر و خشک ریشه کاهش یافت، در حالیکه تیمار ۲/۰ میلیمولار SNP توانست موجب افزایش مقدار این دو شاخص شود. بیشترین وزن تر و خشک برگ در تیمار شاهد مشاهده شد. محتوای کلروفیلهای a، b، کل و کاروتنوئید هم، با افزایش شوری کاهش نشان داد؛ با اینحال، بیشترین مقدار کلروفیل کل و کاروتنوئید در تیمار ۴/۰ میلیمولار SNP بهدست آمد. بیشترین مقدار فنل کل در بالاترین سطح شوری بدست آمد و مقدار بالاتر MDA نیز، در سطح صفر SNP در شرایط تنش مشاهده شد. پروتئین کل نیز، تحت تنش شوری، ۴/۵ درصد کاهش یافت. بیشترین فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی SOD، POD و APX در گیاهان تنش دیده در تیمار ۲/۰ میلیمولار SNP بدست آمد. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که NO حاصل از پیشتیمار SNP توانست موجب کاهش اثرات منفی شوری بر گیاهچههای تحت تنش سرخارگل و بهبود نسبی آنها شود
عزیزاله خیری، سعید پرچیانلو، محمد اسماعیل امیری، مسعود ارغوانی،
جلد ۸، شماره ۲۹ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر کودهای زیستی نیتروکسین (صفر، دو و چهار لیتر در هکتار) و بیوسولفور (صفر، دو و چهار کیلوگرم در هکتار) حاوی باکتریهای محرک رشد بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه دارویی عروسک پشت پرده (Physalis alkekengi L.) آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با نه تیمار (دو و چهار لیتر در هکتار نیتروکسین، دو و چهار کیلوگرم در هکتار بیوسولفور، دو لیتر نیتروکسین+ دو کیلوگرم بیوسولفور، دو لیتر نیتروکسین+چهار کیلوگرم بیوسولفور، چهار لیتر نیتروکسین+ دو کیلوگرم بیوسولفور، چهار لیتر نیتروکسین+چهار کیلوگرم بیوسولفور و عدم کاربرد کود زیستی) و سه تکرار در دانشگاه زنجان انجام شد. نتایج این آزمایش نشان داد که کودهای زیستی نیتروکسین و بیوسولفور بر شاخصهای رشدی، عملکردی و کیفی گیاه عروسک پشت پرده تأثیر معنیداری داشتند.اما وزن کالیکس تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت، حداکثر ارتفاع بوته (۵۳ سانتیمتر)، قطر ساقه (۱/۶ میلیمتر)، فاصله میانگره (۳۳/۷ میلیمتر)، سطح برگ (۳/۴۲۲ سانتیمتر مربع)، تعداد شاخه فرعی (۵۸ شاخه)، وزنتر اندام هوایی (۳/۳۷۱ گرم) و وزن خشک اندام هوایی (۷۸ گرم) در تیمار تلفیقی چهار لیتر نیتروکسین همراه چهار کیلوگرم بیوسولفور حاصل شد. بیشترین وزن تک میوه (۹۶/۱ گرم)، قطر میوه (۸۲/۱۸ میلیمتر)، عملکرد کل (۸۲/۶ تن در هکتار) و کلروفیل a (۰۱/۴ میلیگرم بر گرم وزنتر برگ) نیتروژن برگ (۰۲/۳ درصد)، گوگرد برگ (۲۰/۰ درصد) نیز در تیمار تلفیقی چهار لیتر نیتروکسین همراه چهار کیلوگرم بیوسولفور حاصل شد. همچنین، بیشترین فنل کل (۰۷/۱۴ میلیگرم برگرم وزن خشک میوه)، کارتنوئید (۱۶/۱۲ میلیگرم بر گرم وزنتر میوه)، آنتوسیانین (۷/۱۷ میلیگرم بر گرم وزن خشک میوه)، فیزالین (۵۶/۱ درصد) در تیمار چهار لیتر نیتروکسین در هکتار حاصل شد. بیشترین کلروفیل b (۷۶/۲ میلیگرم بر گرم وزنتر برگ) در تیمار تلفیقی چهار لیتر نیتروکسین در هکتار همراه دو کیلوگرم بیوسولفور در هکتار به دست آمد. در مجموع با توجه به نتایج به نظر میرسد که مصرف کودهای زیستی نیتروکسین و بیوسولفور میتواند در افزایش عملکرد اقتصادی، ویژگیهای کمی و کیفی گیاه عروسک پشت پرده نسبت به شاهد مؤثر باشد.
صبا صمدی، عظیم قاسم نژاد، مهدی علیزاده،
جلد ۸، شماره ۳۲ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
در پژوهش حاضر اثر الیسیتورهای اسید سالیسیلیک ((SA و متیل جاسمونات (MeJA) به تنهایی و به صورت ترکیب با هم بر بیومس، فنل کل، فلاونوئید کل، توان آنتیاکسیدانی و میزان فعالیت آنزیم فنیلآلانین آمونیالیاز (PAL) در کالوس گیاه استویا مورد بررسی قرارگرفت. به این منظور نمونههای کالوس استویا با پنج سطح ۰، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۲۵۰ میکرومولار SA و MeJA (به عنوان الیسیتور) در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی تیمار شدند. طبق نتایج حاصل، فعالیت آنتیاکسیدانی، محتوای فنلی و فلاونوئیدی، وزن تر و میزان فعالیت آنزیم PAL تحت تاثیر نسبتهای مختلف ترکیبات الیسیتوری قرار گرفت. به طوریکه همبستگی مثبتی بین تیمارها، ترکیبات بیوشیمیایی کالوس و فعالیت آنزیم PAL مشاهده شد که بیانگر نقش این ترکیبات درتحریک تولید ترکیبات فنیل پروپانوئیدی است که احتمالا با توجه به روند موازی افزایش و کاهش این ترکیبات با فعالیت انزیم PAL احتمالا این آنزیم، یکی از آنزیمهای مهم دخیل در روند افزایش یا کاهش است. لازم به ذکر است میزان ترکیبات فنیلپروپانوئیدی و غلظت الیسیتورهای بهکار برده شده با وزنتر کالوس همبستگی منفی نشان داد. علاوه بر این نتایج بررسی نشان میدهند که تیمار متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک در غلظت ۱۰۰ و ۲۰۰ میکرومولار حداکثر میزان تولید ترکیبات فنلکل را داشته در حالیکه بالاترین میزان تجمع فلاونوئید کل در تیمار با اسید سالیسیلیک در غلظت ۲۰۰ میکرومولار و در تیمار با متیل جاسمونات در غلظت ۱۰۰ میکرومولار گزارش شد. علاوهبر این لازم به ذکر است که هر دو تیمار اعمال شده در ۲۰۰ میکرومولار حداکثر توانآنتی اکسیدانی را نشان دادند. با این وجود روند کاهشی تجمع ترکیبات با افزایش غلظت از ۲۰۰ میکرومولار قابل مشاهده است. بررسی اثر متقابل SA+ MeJA نیز نشان داد که تحت تاثیر غلظتهای ۱۰۰ SA+۱۰۰ MeJA میکرومولار حداکثر میزان ترکیبات فنیلپروپانوئیدی تجمع یافته و بیشترین میزان فعالیت آنتیاکسیدانی نیز در این تیمار مشاهده شد. لازم به ذکر است توان آنتیاکسیدانی تحت تاثیر تیمارهای الیسیتوری در غلظت بالا کاهش قابل توجهای نشان داد. همبستگی مثبت فعالیت آنتیاکسیدانی و تجمع ترکیبات فنلی بیانگر نقش کلیدی ترکیبات فنیلپروپانوئیدی استویا در کنترل فعالیت رادیکالهای آزاد میباشد. و همبستگی مثبت فعالیت آنزیمPAL و تجمع ترکیبات فنل و فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی بیانگر این نکته است که PAL به عنوان اولین و مهمترین آنزیم دخیل در فرایند تولید ترکیبات پلیفنلی، تحت تاثیر تیمارهای اعمال شده قرار داشته و با بهینه سازی غلظت الیستورهای استفاده شده میتوان به تغییر نسبت ترکیبات بیوشیمیایی در جهت حصول متابولیتهای ثانویه مورد نظر استویا در شرایط درون شیشهای دست یافت.در پژوهش حاضر اثر الیسیتورهای اسید سالیسیلیک ((SA و متیل جاسمونات (MeJA) به تنهایی و به صورت ترکیب با هم بر بیومس، فنل کل، فلاونوئید کل، توان آنتیاکسیدانی و میزان فعالیت آنزیم فنیلآلانین آمونیالیاز (PAL) در کالوس گیاه استویا مورد بررسی قرارگرفت. به این منظور نمونههای کالوس استویا با پنج سطح ۰، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۲۵۰ میکرومولار SA و MeJA (به عنوان الیسیتور) در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی تیمار شدند. طبق نتایج حاصل، فعالیت آنتیاکسیدانی، محتوای فنلی و فلاونوئیدی، وزن تر و میزان فعالیت آنزیم PAL تحت تاثیر نسبتهای مختلف ترکیبات الیسیتوری قرار گرفت. به طوریکه همبستگی مثبتی بین تیمارها، ترکیبات بیوشیمیایی کالوس و فعالیت آنزیم PAL مشاهده شد که بیانگر نقش این ترکیبات درتحریک تولید ترکیبات فنیل پروپانوئیدی است که احتمالا با توجه به روند موازی افزایش و کاهش این ترکیبات با فعالیت انزیم PAL احتمالا این آنزیم، یکی از آنزیمهای مهم دخیل در روند افزایش یا کاهش است. لازم به ذکر است میزان ترکیبات فنیلپروپانوئیدی و غلظت الیسیتورهای بهکار برده شده با وزنتر کالوس همبستگی منفی نشان داد. علاوه بر این نتایج بررسی نشان میدهند که تیمار متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک در غلظت ۱۰۰ و ۲۰۰ میکرومولار حداکثر میزان تولید ترکیبات فنلکل را داشته در حالیکه بالاترین میزان تجمع فلاونوئید کل در تیمار با اسید سالیسیلیک در غلظت ۲۰۰ میکرومولار و در تیمار با متیل جاسمونات در غلظت ۱۰۰ میکرومولار گزارش شد. علاوهبر این لازم به ذکر است که هر دو تیمار اعمال شده در ۲۰۰ میکرومولار حداکثر توانآنتی اکسیدانی را نشان دادند. با این وجود روند کاهشی تجمع ترکیبات با افزایش غلظت از ۲۰۰ میکرومولار قابل مشاهده است. بررسی اثر متقابل SA+ MeJA نیز نشان داد که تحت تاثیر غلظتهای ۱۰۰ SA+۱۰۰ MeJA میکرومولار حداکثر میزان ترکیبات فنیلپروپانوئیدی تجمع یافته و بیشترین میزان فعالیت آنتیاکسیدانی نیز در این تیمار مشاهده شد. لازم به ذکر است توان آنتیاکسیدانی تحت تاثیر تیمارهای الیسیتوری در غلظت بالا کاهش قابل توجهای نشان داد. همبستگی مثبت فعالیت آنتیاکسیدانی و تجمع ترکیبات فنلی بیانگر نقش کلیدی ترکیبات فنیلپروپانوئیدی استویا در کنترل فعالیت رادیکالهای آزاد میباشد. و همبستگی مثبت فعالیت آنزیمPAL و تجمع ترکیبات فنل و فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی بیانگر این نکته است که PAL به عنوان اولین و مهمترین آنزیم دخیل در فرایند تولید ترکیبات پلیفنلی، تحت تاثیر تیمارهای اعمال شده قرار داشته و با بهینه سازی غلظت الیستورهای استفاده شده میتوان به تغییر نسبت ترکیبات بیوشیمیایی در جهت حصول متابولیتهای ثانویه مورد نظر استویا در شرایط درون شیشهای دست یافت.
افسون رضایی علولو، عزیزاله خیری، محسن ثانی خانی، مسعود ارغوانی،
جلد ۸، شماره ۳۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر محلولپاشی سطوح مختلف سالیسیلیک اسید، گلایسینبتائین و گاما آمینوبوتیریک اسید بر خصوصیات فیزیولوژیکی گیاه دارویی کارلا (Momordica charantia L.) تحت تنش کمآبی آزمایشی بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار در دانشگاه زنجان در سال ۱۳۹۶ اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح آبیاری (۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد ظرفیت زراعی) بهعنوان فاکتور اصلی و دو سطح سالیسیلیک اسید (۲ و ۴ میلیمولار)، گلایسینبتائین (۵۰ و ۱۰۰ میلیمولار) و گاما آمینوبوتیریک اسید (۱۰ و ۲۰ میلیمولار) بههمراه شاهد بهعنوان فاکتور فرعی بهکار برده شدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار کلروفیل کل (۷۲/۱ میلیگرم بر گرم) در سطح آبیاری ۱۰۰ درصد ظرفیت زراعی با ۵۰ میلیمولار گلایسینبتائن حاصل شد. کاربرد برگی ۵۰ میلیمولار گلایسینبتائین در سطح آبیاری ۵۰ درصد ظرفیت زراعی بیشترین میزان کاروتنوئید (۷۹/۰ میلیگرم بر گرم) و آنتوسیانین (۵۱/۵ میکرومول بر گرم) را موجب شد. حداکثر مقدار فنل (۱۱/۲۰ میلیگرم بر گرم) و فلاونوئید کل (۴۱/۴ میلیگرم بر گرم) در تنش کمآبی ۵۰ درصد ظرفیت زراعی با ۱۰۰ میلیمولار گلایسینبتائین بهدست آمد. کاربرد ۴ میلیمولار سالیسیلیک اسید در سطح آبیاری ۱۰۰ درصد ظرفیت زراعی حداکثر مقدار ویتامین ث (۴۵/۶۵ میلیگرم بر گرم) میوه را موجب شد. بیشترین مقدار مواد جامد محلول (۱۸/۷%) با محلولپاشی ۱۰۰ میلی مولار گلایسینبتائین در تنش کمآبی ۵۰ درصد ظرفیت زراعی حاصل شد. با توجه به نتایج بهدست آمده کاربرد سطوح مختلف گلایسینبتائین در شرایط تنش کمآبی جهت تعدیل شرایط تنش و بهبود خصوصیات فیزیولوژیک گیاه کارلا پیشنهاد میشود.
بهروز صالحی اسکندری، سید مجید قادریان،
جلد ۹، شماره ۳۶ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
گیاهان روییده در خاکهای سرپنتینی، علاوه بر تنش فلزات سنگین که شاخص ترین آنها نیکل است با تنش های فراوان دیگری چون تنش خشکی روبرو هستند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی برهمکنش اثر پیش تیمار نیکل و تنش خشکی حاصل از پلی اتیلن گلایکول بر برخی از شاخص های فیزیولوژیک و انباشت نیکل در گیاهان سرپنتینی Cleome heratensis و غیرسرپنتینی Cleome foliolosa انجام شد. نیمی از گلدان های حاوی گیاهچه های ۷۵ روزه در شرایط هیدروپونیک بهمدت ۷ روز در محلول دارای ۲۰ میکرومولار نیکل قرار گرفتند. در نهایت به گلدانهای دارا یا فاقد نیکل با استفاده از غلظت های مختلف پلیاتیلن گلایکول، تنش خشکی (صفر، ۳/۰- و ۹/۰- مگاپاسگال) بهمدت ۷ روز اعمال گردید. ارزیابی ها نشان داد نسبت ساقه به ریشه گیاه سرپنتینی برخلاف گیاه غیرسرپنتینی در شرایط تنش خشکی با حضور نیکل کاهش معنی داری داشت و محتوای نسبی آب گونه سرپنتینی نیز در بالاترین سطح تنش خشکی نسبت به تیمار مشابه فاقد نیکل در مقایسه با گروه شاهد بهبود یافت. گیاه سرپنتینی، برخلاف گیاه غیرسرپنتینی بیشتر نیکل را در ریشه انباشت کرده و با شروع تنش خشکی میزان تجمع آن، در ریشه افزایش و انتقال آن را به اندام های هوایی کاهش داد. میزان رنگیزه گیاه غیرسرپنتینی در حضور نیکل بهجز بالاترین سطح تنش خشکی کاهش داشت. مقدار فنل کل گونه سرپنتینی برخلاف گونه غیرسرپنتینی در حضور نیکل نسبت به تیمارهای مشابه فاقد نیکل افزایش قابلتوجهی داشت که با فعالیت آنزیم فنل آلانین آمونیالیاز در بالاترین سطح تنش در هر دو گونه مطابقت داشت. بنابراین به نظر می رسد نیکل در افزایش تحمل گیاهان سرپنتینی به خشکی نقش مؤثری داشته باشد که نشاندهنده وابستگی ژنوتیپی این گیاهان به نیکل برای سازگاری به مناطق سرپنتینی است.
یحیی سلاح ورزی، مریم کمالی، حمید احمدپور میر،
جلد ۹، شماره ۳۸ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
تنشهای گوناگون محیطی از مهمترین علل ایجاد مشکلات متعدد در تولیدات کشاورزی میباشند و تنش خشکی یکی از این تنشها است. با توجه به نقش نانو ذرات در بهبود عملکرد و مقاومت بیشتر گیاهان به تنش های محیطی این آزمایش روی گل محمدی (Rosa damascena) به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در گلخانههای علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در بهار و تابستان ۱۳۹۷ اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل ۲ رژیم آبیاری ( هر سه روز (شاهد)، و شش روز) و پنج سطح تیتانیوم (۰ (شاهد، عدم استفاده از تیتانیوم)، ۱۵ پیپیام دیاکسیدتیتانیوم، ۳۰ پیپیام دیاکسیدتیتانیوم، ۱۵ پیپیام نانو دیاکسیدتیتانیوم، ۳۰ پیپیام نانو دیاکسیدتیتانیوم) بود. نتایج نشان داد اگرچه برهمکنش دو تیمار رژیمهای آبیاری و دیاکسیدتیتانیوم بر هیچ یک از صفات مورفولوژیک اندازه گیری شده معنیدار نشد اثر ساده رژیمهای آبیاری بر وزن خشک ریشه در سطح احتمال ۵% و بر وزن خشک گل، تعداد گل و قطر ساقه در سطح احتمال ۱% اثر معنی دار داشت. به این ترتیب سطح ۱۵ پیپیام نانو دیاکسیدتیتانیوم با ۲۳/۰ % بیشترین عملکرد اسانس را داشت. نشت الکترولیت سلولهای برگی در تیمار ۳ روز دور آبیاری ۴۹% و در تیمار ۶ روز دور آبیاری ۹/۵۸ % مشاهده شد. بیشترین مقدار نشت الکترولیت در بین تیمارهای تیتانیوم در تیمار عدم محلول پاشی با تیتانیوم به میزان ۶۸% و پس از آن در تیمار ۳۰ پیپیام دیاکسیدتیتانیوم به میزان ۹/۶۲ % بود. افزایش فاصله بین آبیاریها منجر به افزایش فنل کل و کاهش هدایت روزنهای شد. به طوریکه با افزایش فاصله آبیاری از ۳ به ۶ روز مقدار فنل کل ۱۷% زیاد شد. در بین سطوح تیتانیوم بیشترین مقدار فنل کل (۱۳/۱ میلی گرم بر گرم) در تیمار ۱۵ پیپیام نانو دیاکسیدتیتانیوم و بیشترین هدایت روزنهای در تیمارهای حاوی نانو ذرات تیتانیوم یعنی دو تیمار ۱۵ و ۳۰ پیپیام نانو دیاکسیدتیتانیوم مشاهده شد. به طور کلی کاربرد تیتانیوم در همه سطوح استفاده شده به ویژه در سطح ۱۵ پیپیام نانو دیاکسیدتیتانیوم در بهبود صفات رویشی و فیزیوشیمیایی گل محمدی موثر بود.
صدیقه دهقانپور، منصوره شمیلی، عبدالمجید میرزاعلیان دستجردی،
جلد ۹، شماره ۳۸ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
دما از مهمترین فاکتورهای تعیینکننده حفظ کیفیت فرآوردههای باغبانی در طی انبارمانی است که سبب تأثیر بر فرآیندهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی میگردد. از آنجاکه گزارشی از کارایی اسطوخودوس در حفظ قابلیت آنتیاکسیدانی محصولات غذایی در انبار سرد موجود نیست. لذا تحقیق حاضر باهدف مطالعه تأثیر غلظتهای مختلف اسانس اسطوخودوس بر بهبود کیفیت بیوشیمیایی غده تربچه در مواجه با سرما انجام شد. تربچههای کشتشده در گلخانه بعد از مواجه با تیمار اسانس (صفر، ۵۶/۱، ۱۳/۳، ۲۵/۶، ۵/۱۲ و ۲۵ پیپیام ) در انبار سرد قرار داده شد. ارزیابی مشخصههای غدهها به مدت نه روز با فاصله زمانی سه روز یکبار (روزهای صفر، سوم، ششم و نهم) حاکی از آن بود که دمای کم باعث کاهش مشخصههای L*، a* و پروتئین کل و افزایش در b*، MDA، فعالیت آنزیمهای پروتئاز، کاتالاز، پراکسیداز، پلیفنلاکسیداز و ظرفیت آنتیاکسیدانی گردید. تیمار با اسانس اسطوخودوس تعادل در سیستم اکسیدان و آنتیاکسیدان را از طریق کاهش در فعالیت آنزیمهای پراکسیداز، پلیفنلاکسیداز و کاهش در محتوای MDA باعث گردید. دو غلظت ۵/۱۲ و ۲۵ پیپیام اسانس بیشترین اثربخشی را داشتند.
مهدیه غلامی، سمیه ناصری، بهرام بانی نسب،
جلد ۱۰، شماره ۴۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده
مکانیسمهای مقاومت در برابر دمای پایین، طی رکود پیچیده هستند. گیاهان میتوانند چندین فرآیند بیوشیمیایی برای مقابله با اثرات مستقیم و غیر مستقیم دمای پایین به کار گیرند
. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تغییرات فصلی برخی از ترکیبات بیوشیمیایی در جوانه گل سه رقم بومی بادام بصورت طرح کرتهای خرد شده در قالب زمان با سه تکرار در سال ۹۷-۹۶ انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه رقم بومی بادام (زود گل
’محب
‘، متوسط گل
’مامایی
‘ و دیر گل
’ربیع
‘) و ۵ بازه زمانی ۲۰ روزه طی دوران رکود تا پس از شکستن رکود درونی بودند.
نتایج نشان داد تجمع اسیدآمینه پرولین طی رکود درونی و رهایی از رکود در ارقام افزایش یافت و رقم
’محب
‘محتوای پرولین کمتری در مقایسه با
’مامایی
‘ و
’ربیع
‘ داشت. حداکثر محتوای نشاسته در ابتدای آزمایش، قبل از تجمع سرما در ارقام مورد مطالعه مشاهده شد و با پیشرفت رکود و افزایش تجمع سرما محتوای نشاسته در هر سه رقم روند کاهشی نشان داد.
میزان ترکیبات آنتیاکسیدانی غیر آنزیمی (فنل کل و فلاونوئیدها) طی دوران رکود و نزدیک شدن به رهایی رکود در همه ارقام افزایش یافت. از سوی دیگر، در ارقام ظرفیت آنتی
اکسیدانی در دمای پایین کاهش یافت. نتایج بای پلات نشان داد در دمای پایین ارتباط واضح و مثبتی بین اسیدآمینه پرولین و ترکیبات آنتیاکسیدانی غیرآنزیمی وجود دارد. همچنین ارقام مختلف یک گونه، پاسخهای متفاوتی را طی دوران رکود نشان دادند. در نتیجه، بررسی تغییرات بیوشیمیایی طی دوران رکود در انتخاب بادامهای مقاوم و حساس به سرمای بهاره حائز اهمیت است.
فریبا ساعدی، طاهر برزگر، زهرا قهرمانی، جعفر نیکبخت،
جلد ۱۱، شماره ۴۸ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
امروزه جهت افزایش رشد و عملکرد گیاهان از کودهای زیستی جلبکی استفاده میشود. بهمنظور مطالعه تأثیر جلبکهای قرمز دریایی بر صفات رشدی و فیزیولوژیکی خیار آبپران، این پژوهش بهصورت کرتهای خردشده بر پایه طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار در سال ۱۳۹۸ انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه ژنوتیپ خیار آبپران ((I) ایرانی، (S) اسپانیایی و (B) بریتانیایی) بهعنوان عامل اصلی و تیمار محلولپاشی عصاره جلبک قرمز دریایی در سه سطح شامل عصاره جلبکی اکانتوفورا (:A غلظت ۲ لیتر در هکتار)، عصاره جلبکی گراسیلاریا (G: غلظت ۲ لیتر در هکتار) و عصاره جلبکی ترکیبی ۵۰:۵۰ از هر دو جلبک (AG: غلظت ۲ لیتر در هکتار) و محلولپاشی با آبمقطر بهعنوان شاهد بود. نتایج نشان داد که هر سه سطح عصاره جلبکی سبب افزایش شاخصهای رشدی و فیزیولوژیکی هر سه ژنوتیپ خیار آبپران شدند. بیشترین طول بوته (۸۸/۵۵ سانتیمتر)، تعداد شاخه جانبی (۹۴/۱۲) و سطح برگ (۲۲/۳۱۲ سانتیمتر مربع) با کاربرد عصاره جلبک ترکیبی در ژنوتیپ ایرانی حاصل شد. حداکثر مقدار کلروفیل کل بهترتیب در ژنوتیپ اسپانیایی (۱۵/۲۶ میلیگرم بر گرم وزن تر) و ایرانی (۲۵ میلیگرم بر گرم وزن تر) با کاربرد عصاره جلبک ترکیبی بدست آمد. همچنین بیشترین مقدار آلکالوئید کل و ظرفیت آنتیاکسیدانی در میوههای ژنوتیپ بریتانیایی مشاهد شد. در کل محلولپاشی عصاره ترکیبی دو جلبک بیشترین تأثیر را بر رشد، تعداد میوه و شاخصهای بیوشیمیایی میوه داشت، بنابراین، کاربرد ترکیبی عصاره جلبکهای دریایی قرمز برای بهبود شاخصهای رشدی و فیزیولوژیکی میوه خیار آبپران میتواند پیشنهاد شود.
پریسا صادقی، حمید حسن پور،
جلد ۱۲، شماره ۵۷ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
با توجه به اثرات زیست محیطی کاربرد زیاد کودهای شیمیایی متداول، محلولپاشی برگی عناصر غذایی میتواند از افزایش مصرف کودهای شیمیایی و آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی جلوگیری کند. بنابراین در پژوهش حاضر تأثیر، محلولپاشی برگی نانو کلات روی (صفر، ۱ و ۵/۱ گرم در لیتر) تحت شرایط کم محلولدهی (۹۰، ۱۱۰ و ۱۳۰ میلیلیتر) روی میوه توتفرنگی رقم سابرینا در شرایط گلخانهای انجام گرفت. صفات مورد اندازهگیری شامل فعالیت آنتیاکسیدانی، محتوی آسکوربیک اسید، فنل، فلاونوئید، آنتوسیانین کل، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی و محتوای عناصر آهن و روی بودند. نتایج حاصله نشان داد که کاربرد کلات روی منجر به افزایش عملکرد، محتوای آسکوربیک اسید، فنل و فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی در مقایسه با شاهد میشود. بالاترین عملکرد میوه (۳۹/۵۵۰ گرم) و محتوی عنصر آهن (۲/۲۸۹ میلیگرم بر کیلوگرم وزن خشک) در تیمار کم محلولدهی ۱۳۰ میلیلیتر و نانو کلات روی ۵/۱ گرم در لیتر و کمترین مقدار عملکرد (۵۶/۱۲۳ گرم) و محتوای عنصر آهن (۹۲/۱۲۳ میلیگرم بر کیلوگرم وزن خشک) نیز در تیمار کم محلولدهی ۹۰ میلیلیتر و نانو کلات روی صفر گرم در لیتر مشاهده شد. همچنین بالاترین فعالیت آنزیم کاتالاز (۲۵/۳ واحد بر گرم وزن تر) در تیمار ۵/۱ گرم در لیتر نانو کلات روی و کم محلولدهی ۹۰ میلیلیتر به دست آمد. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که نانو کود کلات روی در غلظت ۵/۱گرم در لیتر جهت بهبود عملکرد و کیفیت توت فرنگی رقم سابرینا تحت شرایط کم محلولدهی مناسب است. بنابراین براساس نتایج حاصل از این مطالعه میتوان استفاده از تیمار کم محلولدهی ۱۱۰ میلیلیتر را به همراه ۵/۱گرم در لیتر نانو کود کلات روی جهت کاهش مصرف محلول غذایی و آب برای کشت هیدروپونیک توتفرنگی پیشنهاد نمود.
زینب محمد عباس ال واوی، یحیی سلاح ورزی، محمود شور، مریم کمالی،
جلد ۱۳، شماره ۶۰ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
امروزه تنش خشکی یکی از موارد محدودکننده توسعه فضای سبز محسوب میشود. یکی از راهکارها برای کاهش اثرات تنش خشکی برای گیاهان محلولپاشی با سیلیکات پتاسیم است. به منظور بررسی کاهش اثرات نامطلوب کم آبیاری با کاربرد سیلیکات پتاسیم بر گیاه پرچینی برگنو (Ligustrum vulgare L.) در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار در سال ۱۴۰۰-۱۴۰۱ انجام شد. آزمایش به صورت کشت گلدانی در سه سطح کم آبیاری (شاهد (۱۰۰% ظرفیت زراعی)، ۵۰% ظرفیت زراعی (SDI)، ۵۰% ظرفیت زراعی با تکنیک PRD و سه سطح محلولپاشی برگی با سیلیکاتپتاسیم (صفر، ۲ و ۴%) در چهار تکرار انجام شد. طبق نتایج بیشترین ارتفاع بوته مربوط به تیمار عدم تنش خشکی و محلولپاشی برگی با سیلیکات پتاسیم %۴ (۵/۶۸ سانتیمتر) در گیاه و کمترین ارتفاع گیاه در تنش خشکی ۵۰ PRD و بدون محلولپاشی (۲۹ سانتیمتر) بود. بیشترین فعالیت آنتیاکسیدانتی در تیمارهای تنش خشکی ۵۰ و محلولپاشی سیلیکات پتاسیم %۲ در گیاه (۶۷%)، همچنین در تنش خشکی PRD ۵۰ و بدون محلولپاشی سیلیکات پتاسیم (۶۹%) و در محلولپاشی سیلیکات پتاسیم %۴ (۷۲%) و بیشترین فنل کل در تیمارهای تنش خشکی PRD۵۰ و محلولپاشی سیلیکات پتاسیم %۴ (mg/gfw ۱۶/۱۱) در گیاه بود. کربوهیدرات کل در تیمارهای تنش خشکی ۵۰ و محلولپاشی سیلیکات پتاسیم %۴ (mg/gfw ۹۳/۰) در گیاه و پرولین در تیمارهای تنش خشکی PRD ۵۰ و بدون محلولپاشی سیلیکات پتاسیم (mg/gfw ۰۶/۴) از بقیه تیمارها بیشتر بود. نتایج نشان داد تنش خشکی با ۵۰% ظرفیت زراعی با تکنیک PRD نسبت به تنش خشکی با ۵۰% ظرفیت زراعی رشد بهینه گیاه را مختل کرده اما در ترکیب با محلولپاشی سلیکات پتاسیم رشد و بقای گیاه بهبود یافت. بر اساس نتایج این آزمایش، در تیمار آبیاری با ۵۰% ظرفیت زراعی، وضعیت گیاه با محلولپاشی سیلیکات پتاسیم بهبود یافت.