۶ نتیجه برای نباتی
جعفر نباتی، احسان کشمیری، محمد کافی، محمد زراع مهرجردی، سعید خانی نژاد، علی نوروزیان،
جلد ۳، شماره ۸ - ( جلد ۳، شماره ۸ تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده
شوری به عنوان یک تنش محیطی مهم و مشکل عمده در کشاورزی مناطق خشک و نیمه خشک مطرح است. کوشیا به عنوان یک گیاه بسیار متحمل به شوری میتواند از طریق تولید زیست توده مناسب با مصرف آب شور منبع خوبی را برای تعلیف دام فراهم کند. به منظور بررسی کاربرد کلسیم و پتاسیم بر کاهش اثر تنش شوری بر برخی خصوصیات کوشیا، آزمایشی با دو سطح شوری شامل dSm-۱۲۰ و dSm-۱۴۰ و تیمار شاهد (بدون شوری) و سه سطح کاربرد کلرید کلسیم (mM ۱۰)، کلرید پتاسیم (mM ۱۰) و کاربرد توام کلرید کلسیم و کلرید پتاسیم (mM ۵) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به صورت کرتهای خرد شده با شش تکرار در شرایط گلخانه و آب کشت اجرا شد. نتایج نشان داد که افزایش تنش شوری موجب کاهش وزن تر، وزن خشک و درصد ماده خشک شاخساره و ریشه و همچنین سبب کاهش شاخص سطح سبز، حجم ریشه، پتاسیم اندام هوایی و ریشه، کلسیم و پتاسیم اندام هوایی و ریشه شد. تنش شوری باعث افزایش سدیم اندام هوایی و ریشه و همچنین نسبت سدیم به پتاسیم گردید. کاربرد کلسیم به تنهایی باعث افزایش کلسیم اندام هوایی و کلسیم ریشه شد. کاربرد کلسیم همراه با پتاسیم در بیشتر صفات تاثیر مثبتی در کاهش اثرات شوری از خود نشان داد. در بررسی اثر متقابل شوری و عناصر کلسیم و پتاسیم کاربرد کلسیم در تیمار شوری dSm-۱۴۰ به تنهایی باعث کاهش سدیم ریشه گردید. کاربرد کلسیم در تیمارهای شوری dSm-۱۲۰ و dSm-۱۴۰ بیشترین تاثیر را در افزایش کلسیم اندام هوایی و ریشه از خود نشان داد. همچنین کاربرد کلسیم همراه با پتاسیم در تیمارهای شوری باعث بهبود بسیاری از صفات مورد مطالعه گردید. به طور کلی بر اساس این نتایج کاربرد کلسیم همراه با پتاسیم موجب کاهش اثر تنش شوری و بهبود میزان تولید ماده خشک کوشیا در این شرایط شد.
حمیدرضا حسینی، مهرانگیز چهرازی، داریوش نباتی احمدی، محمد محمودی سورستانی،
جلد ۳، شماره ۹ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
به منظور القا اتوتتراپلوئیدی و تغییر در ویژگیهای مرفوفیزیولوژیکی و فنولوژی گل پروانش rosea) (Catharanthus roseus Cv. آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار غلظت کلشیسین ( صفر، ۱/۰، ۲/۰ و ۴/۰ درصد) در مرحله دو برگ حقیقی به صورت اسپری در شش تکرار انجام شد. نتایج حاصل از بررسیهای فلوسایتومتری، سیتوژنتیکی و مرفولوژیکی نشان داد که تیمارهای ۲/۰ و ۴/۰ درصد کلشیسین تاثیر معنیداری (۰۱/۰p <) بر همه صفات مورد ارزیابی، درصد تتراپلوئیدی و مرگ و میر داشت. بیشترین درصد تتراپلوئیدی مربوط به غلظت۴/۰ درصد (۴۲ درصد) بود. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر افزایش معنیدار (۰۱/۰p <) طول دوره رویشی، تعداد شاخه، سطح برگ، تعداد برگ، قطر گل، طول دوره گلدهی، دوام گل روی بوته، میزان کلروفیل، وزن هزار دانه، وزن تر و خشک شاخساره در گیاهان تتراپلوئید در مقایسه با گیاهان دیپلوئید بود. قطر گل در گیاه دیپلوئید و تتراپلوئید به ترتیب ۴۱ و ۵۲ میلیمتر بود. همچنین دوام گل و طول دوره گلدهی در گیاهان دیپلوئید به ترتیب ۲/۳ و ۴/۱۵۰ روز و در گیاهان تتراپلوئید به ترتیب ۸/۶ و ۱۷۸ روز بود. برخی صفات مانند تعداد میوه و تعداد بذر در بوته در گیاهان دیپلوئید نسبت به گیاهان تتراپلوئید به طور معنیداری بیشتر بود. تیمار با محلول ۲/۰ درصد کلشیسین به دلیل پایین بودن درصد مرگ و میر در مقایسه با تیمار ۴/۰ درصد به عنوان بهترین غلظت جهت تحریک پلیپلوئیدی در گیاه پروانش شناخته شد.
سید فاضل فاضلی کاخکی، جعفر نباتی، مرتضی امامی، علی علوی کیا،
جلد ۵، شماره ۱۷ - ( جلد ۵، شماره ۱۷، پاییز ۱۳۹۵ ۱۳۹۵ )
چکیده
عملکرد واقعی برداشت شده از زیره سبز توسط کشاورزان بسیار کمتر از عملکرد بالقوه آن میباشد. در میان عوامل متعدد رشد، روی و آهن به عنوان مهمترین عوامل محدود کننده رشد و عملکرد شناسایی شدهاند. در همین راستا، به منظور بررسی تاثیر سولفات آهن و روی بر اجزای عملکرد و عملکرد زیره سبز، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۹۳-۹۲ درگلخانه تحقیقاتی دانشکده علمی کاربردی جهاد کشاورزی شهید هاشمی نژاد مشهد به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایش شامل چهار غلظت صفر، ۷۰، ۱۴۰ و ۲۰۰ میلیگرم در لیتر ترکیبات سولفات آهن و سولفات روی مورد ارزیابی قرار گرفت. اعمال تیمارهای آزمایش به تفکیک در سه مرحله رشدی در ۵۰ درصد رشد رویشی، ۵۰ درصد گلدهی و ۵۰ درصد پر شدن دانه انجام شد. نتایج نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته و تعداد شاخه جانبی از تیمار بدون کاربرد سولفات آهن و ۷۰ میلیگرم در لیتر سولفات روی حاصل شد. با کاربرد ۷۰ میلیگرم در لیتر سولفات روی و سولفات آهن بیشترین مقدار وزن خشک ریشه و وزن دانه در بوته حاصل شد. همبستگی مثبت و معنیدار بین وزن دانه در بوته با وزن تر (**۷۲/۰=r) و خشک اندام هوایی (**۷۰/۰=r) و سپس با تعداد دانه در بوته (**۹۰/۰=r) مشاهده شد. به طور کلی نتایج نشان داد که پاسخ گیاه زیره سبز به اعمال کود ریز مغذی سولفات روی بارز تر از سولفات آهن بود.
مهدی صاحب حسن، یحیی سلاح ورزی، جعفر نباتی، مجید عزیزی،
جلد ۹، شماره ۳۶ - ( جلد ۹ شماره ۳۶- خرداد و تیر ۱۳۹۹ )
چکیده
بهره گیری از رابطه هم زیستی گیاه با قارچ میکوریزا و باکتری های محرک رشد یکی از راهکارهای کاهش تنش خشکی بوده که اخیراً در کشاورزی به کار می رود. به این منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با ۴ تکرار در زمستان و بهار ۱۳۹۶-۱۳۹۷ در گلخانه تحقیقاتی گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد طراحی و اجرا شد. تیمار های آزمایش شامل ۲ سطح تنش خشکی (۱۰۰ و ۵۰ % ظرفیت زراعی) و ۸ سطح کود زیستی (باکتری Pseudomonas fluorescens (Ps)، باکتری Azotobactore chroococcum (Az)، قارچ مایکوریزا (M)، باکتری Ps+ قارچ مایکوریزا، باکتری Az + قارچ مایکوریزا، باکتری Ps + باکتری Az، باکتری Az + باکتری Ps + قارچ مایکوریزا و شاهد (عدم استفاده از باکتری و قارچ)) بود. نتایج نشان داد که اعمال تنش خشکی در گیاه دارویی همیشه بهار منجر به کاهش رشد در گیاه شد بطوریکه با کاهش ظرفیت زراعی خاک از ۱۰۰ درصد به ۵۰ درصد ظرفیت زراعی، سطح برگ، تعداد گل، قطر گل، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، وزن خشک گلبرگ و هدایت روزنه ای در گیاه نسبت به تیمار شاهد کاهش و مقدار پرولین، کربوهیدرات کل و محتوی کلروفیل گیاه افزایش داشت. کاربرد باکتری های محرک رشد در اکثر صفات منجر به بهبود صفات اندازه گیری شده در گیاه در شرایط تنش و غیر تنش گردید. بیشترین سطح برگ در اثر کاربرد باکتری Azotobactore chroococcum (۴۸/۲۸۱۶ میلیمتر مربع)، بدست آمد. بیشترین مقدار وزن خشک کاسه گل در تیمار کاربرد باکتری Pseudomonas fluorescens (۵۲/۴ گرم) در شرایط ۱۰۰% ظرفیت زراعی و پس از آن و بدون اختلاف معنی دار در تیمار کاربرد توام قارچ مایکوریزا و باکتری Pseudomonas fluorescens در شرایط ۱۰۰% ظرفیت زراعی خاک (۸۱/۳ گرم) ثبت شد. در نتیجه کاربرد باکتری Pseudomonas fluorescens در خاک به تنهایی یا توام با قارچ مایکوریزا در گیاه همیشه بهار در شرایط تنش خشکی قابلیت بهبود رشد گیاه را داشته و منجر به افزایش کارایی گیاه در شرایط تنش خشکی شد.
جعفر نباتی، رضوان رمضان نژاد، احمد نظامی،
جلد ۱۲، شماره ۵۴ - ( جلد۱۲، شماره ۵۴، خرداد و تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
شوری، از مهمترین تنشهای غیرزیستی است که تأثیر نامطلوبی بر رشد و تولید گیاهان زراعی دارد. نخود مانند بیشتر حبوبات به تنش شوری حساس است. این مطالعه، بهمنظور بهگزینی ژنوتیپهای متحمل به شوری نخود کابلی صورت گرفت. برای این منظور، ۷۲ ژنوتیپ نخود از نظر میزان تحمل به شوری dS m-۱۱۲ غربالگری شدند. این مطالعه در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بهصورت آبکشت (هیدروپونیک) انجام شد. از میان ژنوتیپهای مورد بررسی، ۵۳ ژنوتیپ دارای بقا بیش از ۷۵ درصد بودند، و هیچ ژنوتیپی بقای کمتر از ۲۵ درصد نداشت. بیشترین میانگین محتوای کربوهیدراتهای محلول، فنل کل، پرولین، پتانسیل اسمزی، مهار فعالیت رادیکال آزاد DPPH و محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای دارای دامنه بقا ۷۶-۱۰۰ درصد مشاهده شد. میانگین محتوای مالون دیآلدئید در ژنوتیپهای دارای دامنه بقا ۲۶-۵۰ درصد بیشترین مقدار خود را داشت. نتایج تجزیه خوشهای نشاندهنده برتری نسبی ژنوتیپهای گروه دوم شامل MCC۱۰۳۷، MCC۱۲۱۲، MCC۱۲۸۶، MCC۱۱۳۸، MCC۱۲۷۸، MCC۱۱۲۹، MCC۱۱۴۰، MCC۱۲۳۴، MCC۱۲۹۹، MCC۱۲۸۹، MCC۱۰۴۱، MCC۱۱۳۲، MCC۱۲۷۶، MCC۱۲۱۱، MCC۱۰۴۳، MCC۱۱۴۷ و MCC۱۱۴۸ در بیشتر صفات مورد مطالعه بود. بهنظر میرسد که ژنوتیپهای نخود برای تحمل نسبت به شوری از مکانیسمهای متعددی استفاده میکنند، که این امر در بهگزینی ژنوتیپهای بیشتر متحمل به شوری در نخود کابلی کمک میکند.
وجیهه حیدری، محمدجواد احمدی لاهیجانی، جعفر نباتی، احمد نظامی،
جلد ۱۲، شماره ۵۶ - ( جلد ۱۲، شماره ۵۶، مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده
تنش شوری یکی از مهمترین تنشهای غیرزنده و کاهشدهنده عملکرد گیاهان زراعی در مناطق نیمهخشک و خشک است. به منظور بررسی اثر تنش شوری بر خصوصیات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی ژنوتیپهای مختلف عدس، آزمایشی بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقات شوری دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ اجرا شد. سطوح شوری ۵/۲، ۶ و ۹ دسیزیمنس بر متر در کرتهای اصلی و شش ژنوتیپ عدس در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با افزایش سطح تنش شوری محتوای کاروتنوئیدها، فنل، سدیم برگ و زیستتوده کاهش یافت. بیشترین محتوای فنل برگ در شوری ۵/۲ دسیزیمنس بر متر و ژنوتیپ MLC۱۷۸ مشاهده شد و با افزایش شدت تنش به ۶ و ۹ دسیزیمنس بر متر به ترتیب ۲۸ و ۲۳۸ درصد از محتوای فنل برگ کاسته شد. ژنوتیپ MLC۱۱۸ دارای بیشترین فعالیت آنزیم کاتالاز در شرایط سطح ۵/۲ دسیزیمنس بر متر بود و با افزایش شدت تنش شوری به ۶ و ۹ دسیزیمنس بر متر، فعالیت آنزیم کاتالاز به ترتیب ۰۹/۱ و ۹۴/۱ برابر کاهش یافت. از سوی دیگر، بیشترین زیستتوده در سطح ۵/۲ دسیزیمنس بر متر و در ژنوتیپ MLC۱۱۷ مشاهده شد که نسبت به سطوح بالاتر شوری، بیش از دو برابر زیستتوده بیشتری تولید کرد. بیشترین محتوای پرولین برگ در ژنوتیپ MLC۲۶ در سطح تنش شوری ۹ دسیزیمنس بر متر مشاهده شد، درحالیکه، با کاهش سطح تنش شوری به ۶ و ۵/۲ دسیزیمنس بر متر، محتوای پرولین برگ به ترتیب به میزان ۴ و ۴۶ درصد کاهش یافت. بهطورکلی، ژنوتیپهای MLC۱۱۷ و MLC۱۲ در شرایط تنش شوری در بیشتر صفات برتری داشتند.