جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای ظفری

مهناز ظفری، علی عبادی، قاسم پرمون، سدابه جهانبخش،
جلد ۴، شماره ۱۴ - ( جلد ۴، شماره ۱۴، زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

خشکی یکی از مهم‌ترین تنش‌های محیطی است که رشد گیاه و تولید محصول را به طرز نامطلوبی تحت تأثیر قرار می‌دهد. به این منظور پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۱۳۹۲ انجام شد. تیمارهای آزمایش، شامل تنش خشکی در سه سطح ۳۵‌%، ۵۵‌% و ۷۵‌% ظرفیت مزرعه‌ای و تلقیح بذور با محرک‌های رشد میکروریز (Glomus Mosseae)، ریزوبیوم (Sinorhizobium meliloti)، مخلوط هردو نوع و عدم تلقیح به عنوان شاهد بودند. نتایج نشان داد اثرات اصلی و برهمکنش تنش خشکی و تلقیح بذر در سطح احتمال ۱% بر میزان پرولین، قند محلول، پایداری غشا، پتانسیل اسمزی، ارتفاع ساقه و سطح برگ یونجه تأثیر معنی‌داری داشت، این در حالی است که میزان لیزین و متیونین تنها با تأثیرات اصلی آن‌ها تغییر پیدا نمودند. خشکی سبب افزایش تولید پرولین، قند محلول و موجب کاهش پتانسیل اسمزی، پایداری غشا، لیزین، ارتفاع ساقه و سطح برگ گردید. محرک‌های رشد با افزایش در تولید متابولیت‌های سازگاری و افزایش پتانسیل اسمزی و پایداری غشا موجب کاهش تأثیرات مخرب تنش شده و در نهایت سبب افزایش ارتفاع ساقه و سطح برگ یونجه شدند. در اکثر صفات اندازه‌گیری شده میکروریز بهتر از ریزوبیوم عمل کرده اما استفاده همزمان آن‌ها همواره بیش‌ترین مقدار را نشان داد. همچنین با توجه به معادلات رگرسیونی در تنش ۷۵% پرولین و متیونین بالاترین سهم را در تعیین آب سلول داشت ولی با تشدید شرایط تنش سهم متیونین کاهش و سهم قند محلول و پرولین در تعیین محتوای آب نسبی افزایش ‌یافت که این امر باعث افزایش سهم پتانسیل اسمزی در تعیین میزان آب نسبی سلول شد. در مخلوط ریزوبیوم و میکروریز، پرولین و متیونین بالاترین سهم را در تعیین محتوای آب نسبی سلول نشان دادند. تغییرات سطح برگ با محتوای آب سلول به صورت معادله درجه دوم بوده اما ارتفاع ساقه در مقایسه با سطح برگ کمتر تحت تأثیر محتوای آب سلول است. به طور کلی کاربرد مخلوط میکروریز و ریزوبیوم همواره بهترین تیمار در جهت کاهش تأثیرات تنش داشته که نشان دهند وجود رابطه سینرژیستی بین آن‌ها می‌باشد.


الهام اسدی کرم، بتول کرامت، زهرا اسرار، حسین مظفری،
جلد ۵، شماره ۱۷ - ( جلد ۵، شماره ۱۷، پاییز ۱۳۹۵ ۱۳۹۵ )
چکیده

تری­اکونتانول(TRIA) یک تنظیم کننده رشد گیاهی است که در کاهش اثرات بسیاری از تنش های غیرزیستی موثر است. به منظور بررسی اثر برهمکنش آرسنیک و تیمار TRIA بر برخی شاخص­های فیزیولوژیکی گیاه گشنیز پژوهش حاضر براساس یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل غلظت‌های مختلف TRIA (۰، ۵، ۱۰ و ۲۰ میکرومولار) و سطوح مختلف تنش ناشی از آرسنیک (۱۵۰ و ۳۰۰ میکرومولار) بود. تیمار آرسنیک باعث تجمع معنی­دار پراکسید­هیدروژن (H۲O۲)، افزایش معنی­دار پراکسیداسیون لیپیدها، افزایش پرولین، قندهای محلول و افزایش فعالیت آنزیم­های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز و کاهش محتوای کلروفیل a، b و کل در برگ گیاه شد. تیمار همزمان   TRIAبا آرسنیک میزان پراکسید­هیدروژن و پراکسیداسیون لیپیدها را کاهش داده همچنین باعث کاهش میزان پرولین و قندهای محلول در گیاهان شد درحالی که به افزایش معنی­­دار میزان کلروفیل a، b، کل و افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی در برگ گیاه منجر شد که این نتایج نشان دهنده نقش محسوس TRIA در حفاظت گیاه گشنیز در برابر سمیت فلز سنگین آرسنیک است که از طریق فعال­ کردن آنزیم­های آنتی اکسیدانی می­باشد.

حسین مظفری، حسن سالاری، حکیمه علومی، محمد مقتدر، محمد محسن سلاجقه،
جلد ۹، شماره ۳۶ - ( جلد ۹ شماره ۳۶- خرداد و تیر ۱۳۹۹ )
چکیده

سمیت فلزات­ سنگینی مانند مس و نیکل، موجب القاء تنش اکسیداتیو در ارقام گوجه­فرنگی می­شود که به دلیل تولید رادیکالهای آزاد و آسیبهای غشاء پلاسمایی ناشی از مقادیر سمی مس و نیکل می­باشد. هنگامی که اثرات منفی تنش اکسیداتیو بیش از توانایی سیستم مقاومت آنتی اکسیدانی باشد، گیاه دچار کاهش رشد و عملکرد می­شود. در این پژوهش سعی شد تا تاثیر همزمان دو لیگاند هیستیدین و مالات بر بهبود رشد و کاهش تنش اکسیداتیو در دو رقم جدید گوجه­فرنگی شامل کال­جی و ارلی­اوربانا تحت تنش همزمان مس و نیکل در شرایط استاندارد هیدروپونیک بررسی شود. ۹ تیمار آزمایش پس از بهینه­سازی حاوی غلظت­های ۱۵۰ و ۳۰۰ میکرومولار مس و نیکل، ۳۰۰ و ۶۰۰ میکرومولار هیستیدین و ۱ و ۲ میلی­مولار مالات در پایه­ای از محلول هوگلند بودند. تیمارهای مذکور بر گیاهان کشت شده در سطح لوله فالکون ۵۰ سی­سی حاوی محلول هوگلند بدون بستر کشت در سه تکرار اِعمال شدند. پس از تیمار، پارامترهایی مانند رشد مورفولوژیک، میزان پروتئین کل، تغییر فعالیت آنزیم­های کاتالاز و پراکسیداز، تجمع آب اکسیژنه، مالون دی­آلدئید و غیره در هر دو رقم گیاه سنجش شدند. نتایج نشان داد که کاربرد همزمان ۲ میلی­مولار و ۶۰۰ میکرومولار از لیگاندهای هیستیدین و مالات تاثیر معنی­داری بر بهبود تنش­اکسیداتیو بر ارقام گوجه­فرنگی تحت تنش ۳۰۰ میکرومولار نیکل و مس داشت. بطوریکه با افزودن لیگاندها در شرایط تنش، شاخص­های اکسیدانی به میزان شاهد بهبود یافته که نشان از همبستگی بیشتر غشاء پلاسمائی و کاهش جذب و انتقال کاتیون­های آزاد نیکل و مس دارد. علاوه­ بر این، رقم کال­جی پاسخ نسبی بهتری از لحاظ شاخصهای رشد و اکسیدانی به لیگاندها، تحت شرایط تنش داد. به نظر می­رسد لیگاندها با تاثیر فلزات سنگین آزاد بر فرآیندهای فیزیولوژیکی، مولکولی،  فعالیت آنزیم­ها و جایگزینی با عناصر تغذیه­ای مقابله می­کنند که پیشنهاد می­شود این تاثیر لیگاندها در سطح مولکولی نیز مطالعه گردد.


 
پیمان دوامی، مجتبی علوی فاضل، شهرام لک، داوود حبیبی، افشین مظفری،
جلد ۱۰، شماره ۴۱ - ( جلد ۱۰ شماره ۴۱- فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده

 این آزمایش به صورت اسپیلت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به مدت دو سال (۹۵- ۱۳۹۴ و۹۶-۱۳۹۵) ، در منطقه کرج اجرا شد. آبیاری شامل آبیاری معمول (آبیاری پس از ۸۰ میلی متر تبخیراز تشت تبخیر کلاس A) و قطع آبیاری از مرحله خورجین دهی به بعد در کرت های اصلی و تاریخ کاشت شامل پنجم مهر ماه و پنجم آبان ماه و ارقام کلزا شامل تاسیلو، الویس، نپتون و اوکاپی (شاهد) به صورت فاکتوریل در کرت های فرعی قرار گرفتند. بر اساس نتایج بدست آمده، بیشترین میزان کلروفیل در هر دو تاریخ کاشت (پنجم مهرماه و پنجم آبان ماه) به ترتیب با مقادیر ۵۹/۱ و ۸۸/۱ میلی گرم بر گرم وزن تر برگ و تحت شرایط آبیاری معمول به رقم الویس اختصاص یافت. نتایج نشان داد قطع آبیاری موجب افزایش میزان پرولین برگ و نشت یونی ارقام مورد مطالعه گردید در حالی که محتوای نسبی آب برگ کاهش یافت. رقم الویس بیشترین عملکرد دانه را در تاریخ زودتر (پنجم مهرماه) و در آبیاری معمول با میانگین ۶۷/۳۳۴۶ کیلوگرم در هکتار به خود اختصاص داد. بیشترین درصد و عملکرد روغن به ترتیب ۴۵ درصد و ۱۳۴۹ کیلوگرم از رقم الویس در سال اول و در شرایط آبیاری نرمال و کمترین مقدار این صفات در تاریخ کاشت پنجم مهرماه از رقم تاسیلو در شرایط قطع آبیاری حاصل شد. بیشترین مقدار اسیدلینولنیک، اسیداستاریک، اسیداروسیک و گلوکوزینولات دانه بترتیب معادل ۹/۵ ، ۳۶/۳ ،۳۴/۰، ۷۸/۳۲ درصد در شرایط قطع آبیاری و تاریخ کاشت دیرتر (پنجم آبان ماه) به دست آمد. رقم الویس از نظر محتوای کلروفیل، درصد روغن و اسیدهای چرب بیشتر و گلوکوزینولات دانه کمتر  که به عنوان معیارهای مهم و سودمند برای تحمل به تنش کم آبی گیاه کلزا محسوب می شوند، نسبت به سایر ارقام برتر بود.  
راضیه رحمتی زاده، حسین مظفری، محمدجواد آروین، رشید جامعی، نورمحمد براهویی مقدم، احد ابن عبدالعلی،
جلد ۱۲، شماره ۵۳ - ( جلد ۱۲، شماره ۵۳، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ )
چکیده

تحقیقات در زمینه نانوفناوری به­عنوان یک رشته در حال ظهور، سبب پیشرفت شاخه­های گوناگون فناوری شده است. اگر چه آهن به­عنوان یک عنصر ضروری برای رشد گیاه در نظر گرفته می­شود، اما نقش آن در کاهش تنش­های غیرزیستی به­طور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته است. از این­رو آزمایشی در سال ۱۳۹۷ در گلخانه دانشگاه تحصیلات تکمیلی، صتعتی و فناوری پیشرفته کرمان انجام شد. در این پژوهش اثر نانوذرات Fe۳O۴ بر گیاه گوجه­فرنگی در پنج سطح صفر، ۱۰، ۲۰، ۵۰ و ۱۰۰ میلی­گرم در لیتر تحت تنش کلرید کادمیوم (CdCl۲) با سه غلظت صفر، ۱۰۰ و ۲۰۰ میکرومولار مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد غلظت ۲۰۰ میکرومولار CdCl۲ در محلول غذایی باعث کاهش معنی­دار وزن خشک اندام هوایی (۵۶ درصد)، وزن خشک ریشه (۵/۶۵ درصد)، طول اندام هوایی (۶/۵۲ درصد)، طول ریشه (۸/۵۶ درصد) نسبت به شاهد گردید. همچنین محتوای MDA و H۲O۲ در اندام هوایی و ریشه به­طور معنی­داری نسبت به شاهد افزایش یافت. تغییر فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (SOD) در اندام هوایی ۴/۲۳۲ درصد (۳/۳ برابر) و در ریشه ۵/۱۴۳ درصد (۴/۲ برابر) نسبت به شاهد بود. اما کاربرد ۲۰ میلی­گرم در لیتر نانوذرات nano-Fe۳O۴ به­طور معنی­داری برای رشد گیاه مؤثر بود و از طریق تحریک سازوکارهای دفاعی مختلف توانست سمیت کادمیوم را همراه با کاهش غلظت کادمیوم آزاد در گیاه بهبود بخشد. به­طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که می­توان از اسپری نانوذرات اکسید آهن برای محافظت گیاه گوجه­فرنگی تحت تنش کادمیوم استفاده نمود.


پگاه مظفری مال امیری، عبدالله قاسمی پیربلوطی، محمدباقر رضایی، فائزه رجب زاده، کامکار جایمند،
جلد ۱۳، شماره ۵۹ - ( جلد ۱۳، شماره ۵۹، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ )
چکیده

شناسایی رویشگاه­های مختلف و ارزیابی تأثیر عوامل محیطی بر عملکرد مواد مؤثره گیاهان دارویی، کمکی پایه­ای برای حفظ تنوع ژنتیکی این گیاهان است. این پژوهش طی سال­های ۱۳۹۹-۱۳۹۶ در سه رویشگاه طبیعی از استان اصفهان اجرا شد. اندام هوایی گیاه مینای اصفهانی (Tanacetum lingulatum Boiss. Bornm) در مرحله گلدهی کامل برداشت و به آزمایشگاه مؤسسه تحقیقات جنگل­ها و مراتع کشور منتقل شد. محتوای فنل و فلاونوئید کل به­ترتیب توسط روش فولین- سیوکالتیو و رنگ­سنجی کلرید آلومینیوم اندازه­گیری شد. فعالیت آنتی­اکسیدانی عصاره با استفاده از روش اندازه­گیری کاهش ظرفیت رادیکالی به کمک DPPH ارزیابی شد. نمونه­های اسانس به روش تقطیر با آب استخراج و با استفاده از گاز کروماتوگرافی متصل به طیف­سنج جرمی تجزیه شدند. با توجه به نتایج، میزان فنل، فلاونوئید کل، فعالیت آنتی­اکسیدانی و میزان اسانس، تنها تحت­تأثیر تیمار جمعیت قرار گرفتند. بیشترین میزان فلاونوئید کل (۲۹/۰ میلی­گرم کوئرستین بر گرم ماده خشک)، فعالیت آنتی­اکسیدانی (۶۷/۵۳ میلی­گرم بر میلی لیتر) و میزان اسانس (۱۵/۰ درصد حجم به وزن) مربوط به رویشگاه کوه­سفید بود که نسبت به دو رویشگاه دیگر دارای کمترین ارتفاع از سطح دریا، متوسط درجه حرارت سالانه و اسیدیته خاک و بیشترین کربن آلی خاک و بارندگی سالانه است. بیشترین میزان فنل کل در منطقه لاشتر (۰۵/۰ میلی­گرم گالیک اسید بر گرم وزن خشک) به­دست آمد. مهمترین ترکیبات شناسایی­شده اسانس شامل cis-sabienene hydrate (۱۲-۲۴ درصد)، camphene (۳-۱۵ درصد)،
n-decanal (۱۱-۲۴ درصد)، dihydro- linalool (۱-۹ درصد)، cis- β- terpineol (۷-۹ درصد)، nerol oxide (۱-۱۶ درصد) و
cis-pinocarveol (۸-۲۰ درصد) بودند. تفاوت­های مشاهده شده در صفات مورد بررسی در رویشگاه­های مختلف می­تواند ناشی از تفاوت ویژگی­های اکولوژیک باشد. در نهایت، جمعیت کوه­سفید به­دلیل برخورداری از میزان اسانس و فعالیت آنتی­اکسیدانی بیشتر می­تواند یکی از رویشگاه­های هدف برای حفظ تنوع ژنتیکی گیاه دارویی مینای اصفهانی باشد.

حسن سالاری، ریحانه عمواقایی، حسین مظفری،
جلد ۱۳، شماره ۶۲ - ( جلد ۱۳، شماره ۶۲، مهر و آبان ۱۴۰۳ )
چکیده

تأثیر تلقیح میکوریزی و ورمی­کمپوست بر تحمل و توان گیاه­پالایی فلزات سنگین در گیاهان ثابت شده است، اما مطالعات مربوط به اثر ترکیبی تلقیح میکوریزی و ورمی­کمپوست در این زمینه محدود است. در همین راستا، یک آزمایش گلخانه­ای به منظور بررسی اثر تیمار منفرد یا ترکیبی با ورمی­کمپوست (۸ درصد وزنی) و تلقیح با Rhizophagus intraradices بر خصوصیات فیزیولوژیکی گیاه و تجمع آرسنیک در گیاه گلرنگ در شرایط بدون تنش و در حضور ۸۰ میلی­گرم آرسنیک در کیلوگرم در خاک، انجام شد. بر طبق تجزیه واریانس، اثر متقابل آرسنیک و کودهای زیستی بر بیشتر صفات معنی­دار بود. مقایسه میانگین داده­ها هم نشان داد که تیمار ترکیبی به طور مؤثرتری نسبت به کاربرد منفرد تلقیح میکوریزی و ورمی­کمپوست باعث بهبود وزن خشک ریشه و بخش هوایی، عملکرد دانه، محتوای کلروفیل، غلظت فسفر و نسبت فسفر به آرسنیک در برگ‌ها در هر دو شرایط بدون تنش و تحت تنش آرسنیک شد. علاوه­براین، تیمار توأم بیشتر از اعمال منفرد تلقیح میکوریزی و ورمی­کمپوست، میزان نشت الکترولیتی، غلظت آرسنیک برگ و فاکتور انتقال آرسنیک به بخش هوایی را کاهش، اما تجمع کل آرسنیک در گیاه و فعالیت آنزیم پراکسیداز در برگ‌های گیاهان تحت تنش آرسنیک را افزایش داد. نتایج این تحقیق نشان داد که اگر چه کاربرد توأم تلقیح میکوریزی و ورمی­کمپوست به دلیل افزایش وزن خشک بخش هوایی و ریشه توان گیاه­پالایی گلرنگ را تقویت می­کند اما در رابطه با اثر رقت رشد، سمیت آرسنیک را هم تعدیل می­کند و رشد و عملکرد دانه را بهبود می­دهد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فرآیند و کارکرد گیاهی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Plant Process and Function

Designed & Developed by : Yektaweb